خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

اسم تو بارونه...

دیروز دکتر استاد راهنمای جیگرطلا بهم گفتش که این بیست روز مونده به کنکور دکترا رو تعطیل کن بشین بخون و عکس العمل من یک فک بر کف زمین افتاده بود که آخه من بشینم تو بیست روز دقیقا چی بخونم دکتر خوشگلم؟ بهش میگم دکتر من واسه این ارشد چون مرتبط با کارشناسم نبود شش ماه خوندم (دروغ گفتم بهش من نه ماه خر زدم از ترس اینکه فک کنه خنگم گفتم شش ماه!!) اونوخ واسه این یکی بیست روز؟ میگه نه ه ه ه ه باباااااااااااا راااااااااحته این یکی! البته همه میگن راحت تره ولی فکر نمی کنم به این شدت راحت تر باشه:دی 

این آهنگ رو خعلی دوست دارم این شادمهر بعضی وقتا یه چیزایی می خونه که از تنفر من نسبت به خودش کم می کنه می دونی!

خیلی خوابم میاد

میدونید تو این لحظه ؛دقیقا تو این لحظه؛ دلم چی میخواد؟ میدونید تواین لحظه عاشق چی شدم ؟ حسرت چی رو میخورم ؟.....

عاشق تنبل شدم ....دلم میخواد یه تنبل بودم از یه درخت آویزون بودم و خواب بودم؛ خواب خواب . از بس که اینا خوشگل و عمیق میخوابن .

دیدید تنبل ها چقد قشنگ از درخت ها  وارونه (به گفته دکتر ورچپپه)  آویززون میشن و شبانه روز خوابن،خواب خواب

آها یه سوال؛... این تنبل ها که اینقد وارونه اند سرشون واریسی نمیشه؟ سردرد نمیشن؟... آخی ی ی ی گناه دارن طفلکی ها چرا خدا جون این بیچاره ها رو ااینجوری آفریده ؟...

خدایا ممنونتم که منو؛ من آفریدی 

  

هر چه دیدی بر قرار خود نماند

دیروز برکه خیلی ناراحت بود و کلا روند آزمایشاتش به خاطر یه سری مسائل الکی داشت تحت اشعاع قرار می گرفت و برعکسش من و هدا خوشحال و شادان بودیم چون از معدود زمانهایی بود که جواب آزمایشاتمون خوب از آب در اومده بود و یه جورایی سورپرایز شده بودیم منتها منتظر نتایج امروز بودیم که سور مون تکمیل بشه ولی... 

امروز برکه خیلی خوشحاله چون روند آزمایشاتش یه جورایی افتاد رو غلطک و من و هدا خیلی ناراحتیم آخه با اینکه به چشم دیدیم جواب گرفتیم ولی دیتایی که دستگاه به ما داد به خاطر یه خطای مسخره غیرقابل استناده. 

یه ضرب المثل معروف هست که  میگه هیچ خوشی یا ناخوشی پایدار نیست البته ممکنه این ضرب المثل رو تا حالا نشنیده باشین چون سخن خودمه! دیروز با دممون گردو می شکستیم و امروز دنبال یه دیوار می گردیم که بهش تکیه بدیم و به افق خیره بشیم!!!!! این پایان نامه هر چی واسه ما نداشت یه ماکت کوچیک از زندگی بود که یه روز بهمون حال داد و یه روز حالمونو کرد تو قوطی و خلاصه همه جوره رمق مون رو گرفت و البته شور و نشاط جوانی رو!  

+ عنوان پست یه ضرب المثل معروفه که همسایه سابق مادر مادرم اینا می گفته!

درخت دوستی

این روی سکه: آهای تو دوست خوبم که واست سوتفاهم پیش اومده که من ازت دلگیرم و دیگه دوستت ندارم آخه واسه چی همچین فکری کردی؟ تو که اینهمه کمالات داری واسه چی از این حرفا می زنی؟ من همونم که بودم بااااور کن!

آن روی سکه: تو معلومه با خودت چند چندی؟ از یه طرف اونطوری با من حرف می زنی و به من بی احترامی می کنی و از این طرف میای شاکی میشی که من ال شدم و بل شدم و از برخورد من ناراحتی؟ بعد ببخشید از کدوم برخورد من ناراحتی؟!    

دو روی سکه: در هر صورت واسه من خیلی محترمی و جز دوستان خوب من هستی کاش اینو بفهمی. اینکه میگن دوست پیدا کردن سخت نیست و نگهداشتن این دوستی سخته یعنی همین!

روز خوب؟

پرونده ی موش های ما امروز در هم پیچیده شد یعنی به سلامتی و میمنت کلا کارای حیوانی تموم شد ایشالله که نصیب و قسمت شما!

دیگه کاری نمونده اصلا٬ می مونه کارای بیوشیمیایی و نوشتن پایان نامه و مقاله ی مربوطه که اونم با همت من!!! یه ماهه تمومه. (تفکر مثبت)

البته راستش مطمئن نیستم که همه چی خوبه یا نه!

دروغ ۱۳ اکتبر

هورررااااااااا   هوررررااااااااااااا     آگاااااه باشید      به هوووووووش باشید:

از همه دوستان عزیزتر از جانشان  دعوت میکنم روزشنبه ۲۷ آبان در جلسه دفاع از پایانامه من شرکت کنند (ساعت ۱۰؛کلاس ۷)  اگه تا اون موقع کلاس و ساعت و .... تغییر کرد به اطلاع تون میرسونم؛ آره آره 

بالاخره نمردید و دفاع مارو هم دیدید لطفا همتون بیاییدخیلی خوشحال میشم هر کی هم نیاد بده  ؛کادو هم بیارید دیگهههههه؛ روزه هم نگیرید پذیرایی حسابی داریم  

منتظرحضور سبز آبی تون هستم  

کنکور

خدایا، ببین این وعض اتاقمونه! 

فاطمه(هم اتاقی) دق کرد ازین بی نظمی! 

خودم بعضی وقتا گم میشم اینجا 

خلاصه فعلا همینه! 

پس لطفا کمکم کن امسال حتمی قبول شم، وگرنه سال دیگه همین آش و همین کاسه ست هاااا

تازه شایدم بدتر کنم! بعله، بدترم میکنم(آیکن قهر و این چیزا) اصن اونموقع دیگه حوصله ندارم یهو ممکنه همه ی اتاقو پر وسایلم کنمااااا، اونوخ یه عده دانشجوی دور از خانه مانده و اعصاب مصاب ندار و پایان نامه ی پر گیردار و کور و کچل شده و پوست چروک شده و موی باقیمانده سفید شده و از دنیا بیذااااار، باید این مدل اتاق رو هم تحمل کنن! دیگه از ما گفتن، خود دانی!

ادامه مطلب ...

انفجار در خوابگاه دختران

امشب من و خواهرم و بلادونا در اتاق نشسته و گرم مشغول صحبت کردن بودیم (صحبت کردن خانم های محترم رو هم که در جریان هستید) ناگهان با صدای بسیار مهیب انفجار از جا پریدیم

من بلافاصله گفتم: وای تن

 همه پریدیم تو آشپزخانه  واگه گفتید چی شده بود ِبله

تنی که بنده یه ساعت قبل گذاشته بودم برا شام بپزه منفجر شده بود

ملت ریختن تو آشپزخانه(بعضیا پابرهنه) 

 من و بلادونا هم فقط هی میگفتیم:"ملت چه آدم های بی فکری هستنا تن میذارن و..

حتما صاحب تن خودشم اصلا صدای انفجار نشنیده... هرکی بوده خودشم باید اینا رو تمیز کنه

بابا این اصلا مال کی بوده؛و..."و یه عالمه چرت و پرت دیگه  

چون که دوباره ضایع بود تن بذاریم بجوشه این دفعه شیر رو ریختم تو همون قابلمه تا بجوشه که دچار سرنوشت مشابهی شد ولی این دفعه به اون شدت بازتاب بین المللی نداشت  

عکساش تو ادامه مطلب

 

ادامه مطلب ...

ثریا!

انگار هر دفه من و هدا میریم تریا فقط برای زدن مرهمی بر زخمی از زندگی که اونروز واسه خودمون سرهم کردیم میریم زخمی که از آسمون نازل شده و یا خودمون از تو سوراخ دیوار پیداش کردیم. هیچ وقت هیچکدوممون از دردی که داریم حرف نمی زنیم و فقط سفارش می دیم و می خوریم و وقت تلف می کنیم و غر می زنیم و خزعبل میگیم و شایدم هیچی نگیم اصلن! ولی بعدش که میایم بیرون انگار خیلی خوشحالیم و همه چی خوبه و به به و چه چه! واسه همینه که جدیدا از تریا خوشم اومده و زیاد میرم اونجا! 

پی نوشت: ثریا که عنوان این پست هستش در حقیقت همون تریا هستش با یک نقطه اضافه!

خودباوری!


این نسخه رو واست می پیچم تا شش ماه بهش عمل کن شاید جواب گرفتی:

روز سه بار هر هشت ساعت یه بار برو جلو آینه وایسا و صد بار به خودت بگو عزیزم تو حیفی!

از سری نصایح یک خر انسان نما به خودش!!