خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

رفتی و من ...

دیروز تو زیرزمین خونه یه جعبه سوهان قدیمی پیدا کردم که بهترین خاطرات دوران کودکیمو زنده کرد. 

تمام یادگاریهایی که از دوستام گرفتم؛ دوستت دارم ها و شعرهای خوشگل مثل نمک در نمکدان شوری ندارد/دل من طاقت دوری نداردهر چند که الان خیلی از هم دوریم و شاید اگه این یادگاریا نمی بود؛ دیگه اسمشون هم نمی بود و برای همیشه از یاد میرفتن. 

پولک هایی که طلایی رنگ بودن و من به عنوان یه دختر عاشق این چیزا بودم. برچسبای رنگی؛ کارت های صدآفرین؛ نامه ای که برای معلم مهربون ادبیاتم نوشتم و بهش دادم و اون هم متقابلا برام نوشت؛ نقاشی های تصویر دخترای خوشگل و...  

 

دوران جالبی بود و این جعبه سوهان که خودشم یه نوستالژی زیباست؛ روزمو با یادآوری این خاطرات شیرین کرد.

نظرات 4 + ارسال نظر
یک پیر یکشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 23:43 http://arshadane.persianblog.ir/

روزگارتون پر از خاطرات شیرین ...
شاید مسبب این همه زیبایی گذشته زیباتونه :*

وای مهتاب عزیزم دارم خواب میبینم؟ خودتی؟!!!
از این ورا خاااانوم؟
مرسی عزیزدلم. آره از تموم دوران زندگیم راضی ام و واقعن شیرینیشو حس میکنم

فری دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 01:15

احساس کردم داری خاطرات منو میگی! اون دختره با دامن پُفیش منو کشته!

کودکی تو هم مث من بوده؟!!
آره اون یادگاری دوستم فرشته هس. راهنمایی بودیم...کلاس 3/1

فاطمه دوشنبه 13 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:43

چقد نگه داشتن این خاطرات خوبه ،وقتی بهشون نیگا می کنی انگار تو همون دورانی با هموناحساس کودکانه.
من یه نقاشی از یکی از دوستام دارم تاریخی که پایینش نوشته مربوط به سال 80 هست .اومده بوود پیشم بعد من خواب بودم .مونده بوود تا من بیدار شم .نشسته بوود کنارم منو نقاشی کرده بوود بعد کنارش نوشته:فاطی بس که تکون خورد منو مُرد
یادش بخیر....

آره حال خوبی به آدم میده فاطی جون. واقعا شاد میشی
الهی چه دوست باحالی :))

دوست منم پای این نقاشی ها نوشته: تقدیم به دوست عزیزم فلانی از طرف فلانی، کلاس پنجم، نام معلم: خانم علیمردانی شماره تلفن و تاریخ هم زده!! از سال 79 و این حدودا زیاد یادگاری دارم.
یادشون بخیر

صدرا جمعه 17 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:03

خدا اینا دیگه دلشون به چیا خوشه....
یادگاریا من از کودکیم
هفت وهشت ده تا خط خوشگل رو سرمه(جا بخیه ها مونده)
سوختگی های نود نه وخورده ای درصد
بگم که اخر سوسول بازیم این بود قوزک پامو با نخ و سوزن میدوختم
گفتم ک گفته باشم من از ایناش بودم...

=)))
همه ی پسرا ازون خط ها رو کله شون دارن! جالبه!
قدیما همیشه برام سوال بود که چرا خداوند کله پسرارو این طوری درست میکنه که وقتی کچل میشن روش حتما یه خط باشه؟! حالا هر کی یه جای سرش ازین خطارو داره!! :))
بعد فهمیدم هنر خودشونه :/

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد