سلام؛ فقط خدا میدونه که چقدر درس دارم و باید بخونم. اما به خاطر جبران زحمات بعضی ها یه پست میذارم. اینم اولین پست من بعد از افتتاح وبلاگ:
امروز طبق عادت همیشگی بعد از صرف ناهار کلی بر سر شستن ظرف دعوا کردیم. آخر سرم منو belladona طبق روزهای گذشته ( و آینده) ظرفها رو شستیم(مطمئن باشید ۱۰۰٪ با میل و رغبت خودمون). بعد از انجام تکلیف روزانه ..........میخواستم رو مریم آب بریزم،ملتمسانه گفت: نهههههههههههههههه این کارو نکن
، اما در حین گفتن نهههههه چشماشو طوری بسته بود که نشون میداد تسلیم شده. من که اول واقعا قصد ریختن آبو نداشتم با این حرکتی که ازش دیدم، دلم نیومد نریزم و................ ریختم.
خیلی حال داد، جاتون خالی
ایول. خوب کردی ریختی! تو خوابگاه باید تا میشه کرم ریخت رو سر مظلوم
دست گلت درد نکنه سارا جون بازم از اینکارا بکن آفرین آفرین![](http://www.blogsky.com/images/smileys/027.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/028.gif)
حالا اون ماجرای ظرف شستن هم که انگار تبدیل شده به علایق شخصی ما
من از آمار متنفرررررررررررم!!!
تو...
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آمار عشقست
از هرچى فراوانى و فاکتوریل و واریانس و میانگین و کران پایین و بالا و سرشمارى و ریاضى و عدد و فرمول و کوفت و زهرماره بدم میاد!!!
عشق است کشاورزى!
عشق است ادبیات!!!
اه!
تو که نباید میریختی!
باید میگفتی خب عزیزم نمیریزم، بعد اون چشماش رو باز میکرد و مثل این کارتونای تلویزیون که پلکهاشون چند ثانیه یه بار، دوبار باز و بسته میشه نگاهت میکرد و از رو کلهش هم از این قلبا میومد بیرون و میترکید، بعد اونوخ یه دفه میریختی که هیجانش هم بیشتر شه
چقدر شیطونین شماها
کل وبلاگتونو خوندم و کلی خندیدم
طراوت: (چون میدونم ممول حالا حالاها نمیاد این تو من جفابتو میدم دوس جون
)
؟ همه ی همشو خوندی؟؟! همه ی همه ی همه؟؟! میسی گلم از تعاریفت![](http://www.blogsky.com/images/smileys/007.gif)
جدیییییییییییییییییی
ولا چی بگم! سعی میکنیم مودبانه شیطون باشیم اگه بشه!
بازم بیا پیشمون.