دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم امشب وقتی ما نابغه ها به این نتیجه رسیدیم که باید فردا از اینجا بریم و من باید اسباب اثاثیه م رو جمع کنم و از همه مهمتر اون استیکی نوت ها رو از در و دیوار اتاق و تختم بکنم یاد مرگ افتادم که یه روز هممون می میریییییییییییییییم(گریه شدید حضار)
آآآخخخخخخخخخخخخخخخ........ آره، یادم نبود بلادونا جونم حالا چی کار کنیم؟!!! من نمیخوام....
سلام
خوبین؟
بر و بچ شما تو کدوم شهر دانشجویین؟
اگه تهرانید میخوام منو راهنمایی کنید
چون منم سه ماه دیگه میام مهمون شما بشم
سلام
ممنون، شما چطولمطولی؟
تبریک فراوون. ایشاله موفق باشی.
ما دانشجوی تهران نیستیم عزیزم، ولی اگه کمکی از دستمون بر بیاد در خدمتیم.
دانستم که پایان کارم مرگ است پس مهیا شدم
امشب وقتی ما نابغه ها به این نتیجه رسیدیم که باید فردا از اینجا بریم و من باید اسباب اثاثیه م رو جمع کنم و از همه مهمتر اون استیکی نوت ها رو از در و دیوار اتاق و تختم بکنم یاد مرگ افتادم که یه روز هممون می میریییییییییییییییم(گریه شدید حضار)
آآآخخخخخخخخخخخخخخخ........
آره، یادم نبود
بلادونا جونم حالا چی کار کنیم؟!!! من نمیخوام....
اگه بابت همدردی با ماست؛ سپاسگذارم.
اگه نه؛ چرا( ) عزیزم؟!
بابا اشک مارو دراوردین.
خب همه یه روز میرن. دیدید من چه بچه خوبی بودم خودم زود رفتم
حرفای حکدمانه
ولی کار منو که دیگری انجام میده
همیشه بلادونا کلیدم بر میداره تا جا نمونه
اینو که خودم در جریانم.
در شما صدق نمیکنه گلم.