خوابگاه نشین های نابغه
ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.خوابگاه نشین های نابغه
ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.درباره من
شاد
آرامِ ناآرام
عاشق گردش و تفریح
ادامه...
جدیدترین یادداشتها
همهنویسندگان
- طراوت 198
- Memole 42
- Belladonna 198
- صحرا 40
- برکه 51
بایگانی
- بهمن 1396 1
- اردیبهشت 1396 1
- فروردین 1396 1
- آبان 1395 2
- مهر 1395 1
- تیر 1395 1
- اردیبهشت 1395 2
- فروردین 1395 1
- اسفند 1394 2
- بهمن 1394 2
- دی 1394 3
- آذر 1394 1
- آبان 1394 2
- مهر 1394 1
- شهریور 1394 2
- مرداد 1394 4
- تیر 1394 2
- دی 1393 2
- آبان 1393 1
- خرداد 1393 1
- اردیبهشت 1393 1
- فروردین 1393 1
- اسفند 1392 3
- بهمن 1392 2
- دی 1392 1
- آذر 1392 4
- آبان 1392 3
- مهر 1392 3
- شهریور 1392 5
- مرداد 1392 7
- تیر 1392 8
- خرداد 1392 9
- اردیبهشت 1392 12
- فروردین 1392 9
- اسفند 1391 10
- بهمن 1391 9
- دی 1391 21
- آذر 1391 31
- آبان 1391 14
- مهر 1391 22
- شهریور 1391 14
- مرداد 1391 27
- تیر 1391 15
- خرداد 1391 16
- اردیبهشت 1391 22
- فروردین 1391 27
- اسفند 1390 14
- بهمن 1390 7
- دی 1390 4
- آذر 1390 13
- آبان 1390 18
- مهر 1390 19
- شهریور 1390 28
- مرداد 1390 40
- تیر 1390 57
آمار : 235082 بازدید
Powered by Blogsky
فارما!
امتحانو که دادی فکر میکنی دیگه رااااحت شدی. مخصوصا این دعواها و شارلاتان بازیها و بچه بازیهای آخرش که دیگه هر چی انرژی و رمق و حال و حوصله داشتی رو تخلیه کرده و تنها چیزی که مونده واست امیده که برگردی خونه و استراحت.
حالام تو خونه و مشغول خوش گذرونی و منتظر که نمره ی این درس دوست داشتنی حرص در بیار رو بدن که ببینی پاس شدی و بیای جار بزنی که آآآآآآآآآآی بلاخره ۱۴ پاسی رو گرفتم اما دریغ!
پی نوشت: افتادن گروهی به گوشتون خورده تا حالا؟
این داستان ادامه دارد ... انگار!
Belladonna
سه‌شنبه 11 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:35
با اجازتون بله
افتادن حس بدیه
یه جوری میشی و بدتر اینکه مجبوری باز بری سر اون کلاس و.......
آخ گفتی آبجی حس بدیه مخصوصا واسه ما زرنگا(سمایلی پینوکیو)
چی میگییی؟؟؟!!! واقعااااا؟؟؟؟!!!
(با این که درس اون نیس اما یاد قیافه ی شما قبل امتحان میافتاد
مخصوصا برکه
)
تروخدا واضح بگو ببینم چی شده؟
این فارما داره کم کم واسه منم به یه کابوس تبدیل میشه وااا!
اونروز با ممول که حرفش شد مثل بید میلرزید
دیدی طراوت دیدی چی شد
نه این گریه فایده نداره تو فک کن من دارم زاااار می زنم و سرمو می کوبم تو دیوار! عزیزم افتادن گروهی یعنی اینکه هممون افتادیم بالاترین نمره هم ۱۱.۷۵ بود
این نمرات پاسی رو ک ادم میبینه احساس میکنه خوشبخت ترین ادم روی زمینه
حتی برای چند دقیقه همه مشکلاتم فراموش میشه
آری دیدی! اینقده حال میده
من اینو فکر نمی کردم اینطوری بشه ولی شد
آقا من اعتراض دارم
واسه چی نمره پاسی نابغه ها باید ۱۴ باشه؟
آخه یازده ای دوازده ای سیزده ای
باید بالای ۱۴ بگیری که چی؟
این وزارتیای فلون فلون شده خودشون با ده پاس کردن حالا به ما که رسید....
خااااااااااک بر سرشون
عزیزم اصلا خودتو ناراحت نکن منم یکی از درسامو با امتحان دوباره پاس کردم
منم خیلی اعتراض دارم اینا خیلی خرن همشون
منم امیدوارم پاس کنم
آخه بلادونا جونم من که می دونستم می افتم ولی فکر نمی کردم بچه های دیگه هم...
از اینکه منو تنها نذاشتید ممنونم
چهره من الان دیدنیه٬ همون چهره زاری که تو خوابگاه داشتم
غصه نخور شتریه که در خونه همه نابغه ها می خوابه
خدایی منم خوشحالم که تنهات نذاشتیم
ببین اگه قراره بازم اون ریختی باشی پانشو بیا خوابگاها! من دیگه تحمل دیدن اون ریختی تو رو ندارم!صد رحمت به شب اول قبر یه مرده 
الان تو این عکس همه نتونستن پاس کنند
؟؟؟؟
آفرین! خوشم میاد خوب مطلبو گرفتین! بله همه تنونستن دیگه
من فقط یک بار توی دانشگاه نمره پایین گرفتم اینم بخاطر این بود که زیرآب استاد را پیش مدیر گروه زدم.
البته اینقدر دلم خنک شد که ناراحت نمره سیزده نباشم...
.
.
.
یکی از دوستام می گفت:
مرد اونه که هر استادی بهش نمره کم داد تلافی کنه، از پنچر کردن و شیشه شکستن گرفته تا(.........).......
حالا که فکر نی کنم می بینم ما هم زیراب یکیشونو زدیم و احتمالا اون استاد که ۴ نمره این درس دستش بود به هیچکدوممون نمره نداد. گرچه اونی دیگه هم نمره ندادن که اوضاع اینقدر خیط شده.
می دونید مشکل ما در زمینه تلافی کردن چیه؟این درس ۷ تا استاد داشت!تعداد استادای این درس چهار واحدی از تعداد دانشجوهاش بیشتر بود بنابراین کماکان ما برای پنچر کردن و این کارا نفر کم داریم
چرا دانشجویان ایرانی فقط به خاطر نمره درس می خونن
اگه ناپلئونی هم درس را پاس کنن کلاهشون را به آسمون می اندازن
من همیشه تز این بود درس را باید برای درس خوند نه نمره
البته منهم مثل شماها بودم فکر نکنی تافته جدا بافته ای بوده ام
آی گفتید! نمره و دیگر هیچ. همین درسو من اگه به من بگن بیا درس بده من از پسش بر نمیام.نه اینو و نه اونایی رو که با نمره خوب پاس کردم متاسفانه
مگه شما الان چیکار می کنید؟منظورم اینه که چرا احساس می کنید که اوضاع ما اینقدر خیطه؟مگه اوضاع شما خیط نیست؟ببخشیدا از این سوال البته