روزای روشن خوابگاه من دارم میام. شبهای زیبا و مهربان و پر از لبخند خوابگاه من دارم میام. میام تا به همراه سایر دانشجویان پر از نشاط و امید ارشد و پی اچ دی و اینترنا و استارژرای مهربون و صمیمی به کسب علم و دانش بپردازم.دوستان من دارم میرم که کوله بارم رو پر کنم از فارمایی که دوسش دارم و پروپوزالی که به جونم بنده. توی اون بهارستان که بهشت در برابرش کم میاره دیگه من چی بگم از اونهمه شعور و مهربونی ناظمه ها و سرپرست خوابگاه! آی خدا شکرت که من دارم میرم به اون سرزمین جا مانده از بهشت(این قسمتش حقیقت داشت).
خلاصه اینکه هر چی من از خوبی اون خوابگاه تو این فصل بگم کم گفتم و از اونجایی که آخرین بار تو اون خوابگاه عزیز من با لپ تاپم به علت محدودیتهایی که حتما به نفع منه! نتونستم وارد مدیریت وبلاگ بشم این پست هست خدمتتون تا امتحان فارما رو ۲۲ مرداد بدم.
دوستان دعا کنین آبجیتون ایندفه پاس بشه با یه نمره توپ. می دونم که تو این روزا و شبای پر از رحمت و مغفرت به یادم خواهید بود! مش قل ذمبه اید اگه نباشید یعنی!
بلادونا؟
آبجی چه وقته آپ کردنه؟ نصف شبی!
وااااااااااااااه
راضی جون این چه وقت وبگردیه نصفه شبی وااااااا
والله این چند وقته که خونه بودم برگشتم به اصل خودم یعنی شب تا صبح بیدار عوضش صبح تا ظهر خواب
بلادونا جان همونطورکه وقتی من اوایل مرداد اونجا بودم بهت گفتم، خابگاه بهارستان خیلی باصفا و پر از دانشجو وعالیه! بهترین چیزش اینه که دهن روزه اتاقت طبقه۴ هس
چون اسانسورم نداره(!) هم پاهات قوی میشن تو این رفت و امد و هم تو هر طبقه که رسیدی دوستای جدید پیدا میکنی گلم. سفرت خوش
راستی اینترنتش توسالن مطالعه طبقه۳ میگیره ها
کلا همه چی خیلی خوبه همه چی آرومه من خیلی خوشحالم

و من همینک:
تازه از این به بعد باید افطار و سحری رو تنهایی تجربه کنید....شاید روزهای اول سخت باشه
چقدر ما ارشدا گناه داریم که همش باید دنبال این پرپوزالو و پایان نامه باشم تو این مدت کم....یادش بخیر کارشناسی
والله تجربه افطاری و سحری خوابگاه رو دارم اونم ۶ ساااااااااااااااااال!
خیلی خوبه به نظرم. اینکه با بروبچ دور همی افطار می کنیم و سحرم یکی باید به زور بقیه رو بلند کنه. من خوشم میاد. ولی کارشناسی یادش به خیر که از ۷ دولت آزاد بودیم! نه که الان در یوغ اسارت دشمنانیم
بلادوناجونم نه ه ه ه ه

من میدونم تو بدون من تو خوابگاه دووم نمیاری
موفق باشی عزیزم تو بیست میشی
ببین بابت اینترنت یه صندلی از پشت بوم بردار بذار تو راهرو همونجاها یه پریز برقم هست حالشوببر
دیدی صحرا دیدی منو تنها گذاشتی؟!


حالا عضه نخور دوریتو یه کاریش می کتم
امیدوارم بیست بشم. ایندفه امتحانش شفاهیه نمی دونم یعنی چی؟؟؟؟؟؟؟؟! فک کن مث مصاحبه پی اچ دی هفت نفر می شینن به نوبت ازت سوال می پرسن
اینترنت که اگه یادت باشه کانکت می شدم ولی تو مدیریت وبلاگ نمی تونستم برم. اون راهرو که گفتی جای خوبیه در مقایسه با اون سوئیت خوشگلمون
این چه طرز راهنماییه صحرا جونم!
انگار بچمون میخواد بساط دور از جونش اعتیادشو فراهم کنه! واه بلا به دور! نکنه بلادونا... نکنه...
به حرفای این صحرا گوش ندیا دخمل گلم. اصلا یعنی چی برو تو راهرو یه صندلی ام بردار حالشو ببر! واااااای
صحرا:طراوت جوون حق داری گلم از همه جا بی خبری
اگه وسط امتحانای ما پانشده بودی بری پیش مامان جونت میدیدی اعتیاد چه بلایی سر بلادونا آوورده بود
شب امتحان فارما وبگردی میکرد!!!!!!
بلادونا: خدایی صحرا راست میگه معتادم خفن
امتحان شفاهی و فارما؟؟
تو میگی چی میشه؟
به نظرم همتونو پاس میکنن خیالت راحت گلم
فدای توایشالله
سلام
اسمت که ترکوند ما رو...
مطلبت هم که زیادی ارشد میزد و ما هم که بوق
همینجا... در همین لحظه... همینجوری بی خود و بی جهت... ارزو میکنم این امتحانه رو که اصلا و عمرا نفهمیدم چیه... پاس بشی... البته با نمره متمایل به خوب... بگو ایول...
واقعا ممنون امیدوارم همینطوری که میگین پاس بشم ایوووووول
چرا عکس دخمل من رو اینجا گذاشتی؟؟!!
مگه خودت ناموس نداری؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!
بیا مال تو سیوش کن
بازم دارم اگه خواستی بگو