اینترنت خوابگاه که دیگه شورش رو درآورده٬ امروز عصر دانشکده موندم واسه سرچ! ولی پشت مانیتور خوابم برد٬ در حالیکه با استاد راهنمای عزیز ساعت ۵ قرار داشتم. ساعت ۵ بدون انجام دادن مقشام و بدون اینکه یک کلمه حرف واسه گفتن داشته باشم رفتم اتاق ایشون و طبق معمول خیط شدم! البته ایشون هیچ وقت با من راجع به تنبلیم حرف نزدن ولی ایکاش حرف می زدن و من اینقدر هی خیط نمی شدم در درون خودم!!!!! آخه یه پروپوزال که کارای اصلیش انجام شده چرا باید اییییینقدر طول بکشه تا بره واسه تصویب؟ هان؟ من که زرنگم پس مشکل کجاست؟ حالا که فکر می کنم به این نتیجه رسیدم که استاد فکر می کنن من سرچ بلد نیستم!
آخه خودشون نشستن به سرچ و مقشام رو همونجا تو اتاق خودشون انجام دادن و منم درودیوارو نگاه می کردم آخرشم که یه مطلب دیگه نیاز به سرچ داشت گفتم دکتر بذارین اینو برم سرچ کنم منم که دست به سرچم خوبه و اونم خندید از اون خنده ها که میگه خاک بر سرت! ولی من دیگه تصمیم گرفتم که بجنبم و این پروپوزال من همین شنبه میره واسه تصویب این خط اینم نشون!
اگه کسی بیاد این پستو بخونه بدون اینکه نویسنده رو بشناسه و حتی از جنسیتش آگاه باشه،
.
.
حدس میزنه که شخصیت اول پست دختره و استاد هم مرد هست
چون فقط توو یه همچین موقعیتی هست که استاد میاد واسه دانشجوش سرچ میکنه
نه آخه واسه دانشجو جدای جنسیتش خیلی زشته استاد بشینه واسش سرچ کنه می دونی! راستی اساتید گروه ما همه مرد هستن و همه دانشجوهاشم دختر
گرچه اونجوری هم که تصور میشه نیست و کلا اینجا دانشجو خرش به هیچ من هم نیست!
آره اینی هم که میگی هست....
یادمه توو رشته هایی که دختر خیلی زیاد بوود، استادا قضیه نسبتا براشون عادی بوود...
ولی توو رشته های فنی مساله خیلی فرق میکرد....
توو کلاس اکثرا پسر بودن و دختر تک و تووک پیدا میشد....
و اساتید ندید بدید هم شدیدا بهشون حال میدادن و جنسیتشون بعضی مواقع بد کار راه بنداز بوود لامصب....
بگم خدا چیکارت کنه....
یاد زمان دانشجوییم افتادم توو دوره لیسانس......
یاد روز اول دانشگاه.... سال 80
یاد تی شرت خط خطی و ریشو سیبیلم که هنوو، تنوک بوود.
دختر پسرای سال بالایی رو میدیدم
و آرزو میکردم کاش منم زودتر سال بالایی می شدم
اوون موقع دلم میگرفت بی علت.
الان که به اوون زمونا فک میکنم،
بازم دلم میگیره
اما
اینبار با علت.........
(معذرت که اینجا رو تلخ کردم- تایید نکردی هم نکردی)
آخی منم یاد اونوختام افتادم که خل وضع بودم مث الان!ریش سبیل داشتی؟ بعد باد بردشون؟
ها خوب به نظر من آدم دلش با علت بگیره خیلی بهتره خعلی! البته امیدوارم علتش خیر باشه که اینطوری اون اندوه٬ دلچسب هم میشه. الهی آمین!
هی ماااادر؛ من تورو بزرگت کردم!
امیدوارم شنبه کاملشو ببری...امیدوارم و دیگر هیچ
ایشالله که همینطوره و شنبه کامل میشه. قیمت یه کیت رو باس از این نمایندگیا بپرسم و چند تا رفرنس جدید وارد اندنوت کنم که بدلیل بی اینترنتی خوابگاه فردا جمعه اگه رام بدن میرم دانشکده! ایشالله که تمومه ایشالله
بلی اومدم خونه خیر سرم کتابامم اوردم...ببین منو!
اول هفته دیگم امتحان دارم!!!
از خودت خیلی ننال عزیز...بین ما این چیزا طبیعیه!
الهی بگردم واسه چی اینقدر به خودت استرس وارد می کنی آخه؟ یا برو خوش باش یا پاشو بیا همینجا درس بخون باشه؟!آهفرین
حالا جدی سرچ بلدی؟!!




این شکلکای بالا یه طوری خواهند شد که فک کنم دوست داری مشت بزنی بشکنی شون...
سلااااااااااااااااااااااااااام...


پروپوزال...سرچ...استاد راهنما....تصویب پروپوزال....
آخ همدان کجاییییییییییییییییییییییییییییییییییییی؟....
تو میتونی رفیق...حتما
مرسی گلم
واییییی.خداااا.من اینجا خجالت میکشم

اگه نمیتونستی تحقیق کنی میدادی طراوت تحقیق کنه
یه ذره از اون یاد بگیرید نمیره خونشون میشینه درساشو میخونه
حالا عیبی نداره هنوز هم برای خوب شدن دیر نیس بازم میتونید ازش یادبگیرید
من واقعا شرمنده م که باعث خجالتت شدم اونج
ا! کسی که نفهمید من بودم که بلد نبودم سرچ کنم؟

آره میرم ازش وقت بگیرم دعا کن بهم وقت بده