دیروز بالاخره موفق شدم مدیر گروه رو زیارت کنم٬ مدتی بود که چند تا از بروبچ می خواستیم ببینمش و رفع سوء تفاهم کنیم! آخه این دکترجیگرطلا که یه کاره ای هست تو تحصیلات تکمیلی خیلی واسه ما به خاطر قضیه ی خوابگاه ها زحمت کشید با اینکه وظیفه ش نبود٬ همیشه هوای قشر یک بام و دو هوای تحصیلات تکمیلی رو داشته و از معدود آدماییه که واقعا خدمت می کنه ولی ریاست دانشگاه و معاونینشون یه موضوع مزخرف رو داغ کردن و به شایدم یه آتو گیر آوردن برای کوبوندن ایشون . این سناریو طوری طراحی و هدایت شده که انگار ما دانشجویان مسئولش هستیم!!! همه ی ما بابت این قضیه خیلی ناراحت بودیم و دیروز من از فرصت پیش اومده استفاده کردم و به خیال خام خودم خواستم از دل استاد در بیارم ولی...
هر چی بیشتر خواستم حقیقت رو روشن کنم و حداقل کوتاهی خودمون رو ماست مالی کنم کمتر موفق شدم و انگار نه انگار. نه میشد با عذر خواهی درستش کرد و نه با هرهر و کرکر و پاچه خواری. هیچی دیگه جلسه ی ما پشت درهای باز! ثمر نبخشید و بنده دست از پا دراز تر برگشتم. لازم به ذکره که با دمپایی و بدون جوراب هم رفته بودم خدمتشون.
میجم چه! آدم چطوری می تونه یه کوتاهی رو از دل یه نفر که پاچه خواری و این حرفا حالیش نیست در بیاره؟ هان؟
ولا بنظر من باید بری ماچش کنی؛ باهاش دست بدی و مث دوتا مرررررد در مورد مشکل بوجود اومده صحبت کنید. این بهترین راهه! جواب میده؛ بیا و یه بارم به حرف من گوش کن
الهی که من قربون تو و اون استاد که چقد ر این راه حلت به درد اون می خوره! طرف تو چشم من به زور نگاه می کنه من برم ماچش کنم؟
جبران کنید براش
اگه کوتاهی کردید حالا وقتشه که جبران کنید و ازش دفاع کنید
ندا جون باید جبران کنم ولی نمی دونم چطوری. اون گنده ها هر حرفی رو که ما بزنیم به نفع خودشون یه برداشتی می کنن. نمی دونم باید مشورت کنیم با با بچه ها راجع به این پیشنهادت
چی بگم
من اگه بودم حتما از دلش در میاوردم...
با حرف با نگاه با عمل...اگه حرف و نگاه و عمل تووش صداقت باشه قطعا، عذر خواهیه آدم رو پذیرفتنی تر میکنه.
...
و البته یه نکته مهم هم جدیت هست. ببخشیدا ولی با شوخی و خندیدن و اینا آدم نمیتونه اشتباهو جبران کنه. باید طرف در تو اوون جدیت لازم در جبران گذشته برو ببینه
...
ولی خب یه سوال... مگه میشه آدم از توو که اینقده خووب و با حال و با مرامی دلگیر بشه؟
دقیقا با شوخی و خنده نمیشه قضیه رو ماست مالی کرد و طرف هم اصلا همچین آدمی نیست که بشه رو این گزینه حساب کرد و واقعا از ما جدیت و تلاش می خواد. ازمون کار جدی می خواد.
من باید جدی و کاری باشم باحال بودن و بامرام بودن خیلی مورد توجه واقع نمیشه
سلام عزیزم.شاید اگه صادقانه میگفتی که کوتاهی کردین جواب میداد یا اینکه از خودش میپرسیدی که چطور میشه جبران کرد.ایشالا که درست میشه.اینم از خاطره های دانشجوییه.
واقعا خوب گفتی باید امتحان کنم
زیارت شما قبول /
قربونت برم بلی جونم
مرسی گلم
صداقت.
تنک یو
سلا بلادونا جان
عجب گیری کردی ها :دی از عجایب خلقت که پاچه خواری سرش نمی شه
چطوره به سبک خودش فلسفه بافی کنی براش؟؟؟ از من نپرس چطور! پیشنهادش از من بود دیگه همه کارا رو که نباید من بکنم :دی
سلاااااااااااااام محبوب جون عزیز دلم خوبی جیگر؟ پیشنهادت تو حلقم خدایی این استاد اعجوبه ست .من موندم این بشر چقدر انرژی داره که از صبح علی الطلوع تا ۱۱ شب یه ریز داره کار می کنه و واقعا کار راه بندازه
عجب پرنده عجیب غریبی. اسمش چیه بلادونا جان؟ مدیر گروه بخش شماست؟
آره مدیر گروه ماست خیلی دوسش دارم چون یک استاد و یک انسان خیلی خیلی خوبه
من نظر بدم ؟
میگم 1 کاری که دوست داره رو براش انجام بدید مثلا یکی بود دوست داشت هر چرت و پرتی که میگه ما بهش بخندیم یا سر تایید فرود اوریم ما هم در مواقع تنبیهی این کارو دریغ میکردیم و در مواقع تشویقی افزون مینمودیم
اون فقط تلاش و کوشش می خواد که شرمنده ما بیشتر از این از دستمون بر نمیاد
شد 14 تا...
(آیکونه "انداختن ِسنگ در تاریکی")
الهی بگردم خیلی باحالی یه لحظه خودمم فک کردم چهاردهمینشه
تو بالاخره اومدی ؟
معلوم هست کجایی دختر
خوبی عسلم
سلام عزیز دلم
من یه چند روزی رفته بودم اموزش پژوهش و از این کارا بلاخره تموم شد و من کم کم دارم بر می گردمدلم برات تنگ شده بود عسلم