خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

آقای صادقی...

یه شغل بسیار سخت داشت که اصلا هم حقوق خوبی نداشت آخه قراردادی بود. محل کارشم اصلا جالب نبود٬ تو خانه حیوانات که همه ازش فراری هستن چه برسه به اینکه خدمات اونجا باشن. با همه ی اینا لحظه ای لبخند از چهره ی مظلومش محو نمی شد٬ نشد تا ازش کاری بخوای و نه بیاره و تو رو بپیچونه٬ واقعا یکی از آدمای مورد علاقه من تو دانشکده پزشکی بود. اینجا گفته بودم که پا به پای من و هدی واسه کار ما تلاش کرده بود. خیلی سخته که آدم مجبور به کاری بشه که در نهایت یک سرطان نصیبش بشه و مرگ در انزوا... 

برای شادی روحش در اولین شب آرامش او٬ فاتحه ای قرائت کنیم.

نظرات 10 + ارسال نظر
Milad چهارشنبه 11 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 23:29

خدایش بیامرزد...
روحش قرین رحمت باد...

الهی آمین

فاطمه پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:22

باشرافت زندگی کردن ،باافتخار خدمت کردن عزته...
خدا رحمتش کنه

خدا رحمتش کنه

طراوت پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:40

خدا بیامرزدشون.
من ندیدمشون ولی شنیدم که آدم فوق العاده ای بوده.
صحرا میگفت چند وخ پیش دکتر حسینی بچه هارو تو خانه حیوانات دعوا کرده و گفته این سر سرنگ هارو بذارید و بعد بندازید تو سطل زباله. بیچاره خدمه ها دستاشون با این سرنگ های آلوده زخمی میشه موقع جمع کردن کیسه زباله ها.
در همون لحظه آقای صادقی بدون این که یک کلمه هم حرفی بزنه یا شکایت کنه، فقط دستای زخمیشو به بچه ها نشون داده...خیلی زخمی بوده
دلم خیلی براش سوخت

الهی بگردم آقای صادقی هیییییییییی اصن باورم نمیشه که دیگه نیست. خدا بیامرزدش

یاسی پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:18 http://cashcool.blogsky.com

روحش شاد .امیدوارم اون دنیا به کامش باشه.خدا بیامرزتش.

الهی آآآآآآآآآآآمین

فری پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:46 http://fffery.blogsky.com/

اونهان که زندگی می کنن. زندگی واقعی و طعمشو با لذت حس می کنن . من به این اعتقاد دارم

عزیزم واقعا همینطوره که میگی

قیچی پنج‌شنبه 12 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:00

اوون پستتو دقیقن یادمه
خط به خطشو یادمه
و اتفاقن اسم این آقا رو هم خاطرم هست
ناراحت شدم
هم رفتن ِ اوون.... و هم از ناراحتیه احتمالیه تو
...
خداکنه جاش توو اوون دنیا بهتر از اینی باشه که توو اینجا بوود

آآآآآخی یادته؟ ممنون از همدردیت قیچی جون.واقعا یه جورایی مطمئنم که با زجری که اون کشید الان تو بهشت وعده داده شده ست.

لی لا جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:14 http://halogen1983.blogfa.com

سلام.
آخــــــــــــــــــــــــی...الهی...
من با وجود اینکه اصلا این آقا رو نمیشناختم ولی دلم بدجوری به درد اومد...بنده خدا...یعنی به خاطر بودن پیش اون حیوونا مریض شده؟

خدا بیامرزدشون...ایشالا که ازین به بعد راحت باشه و بدون هیچ درد و رنجی...الهی آمین...

فدای تو لیلا جونم. ممکنه یکی از دلایلش این باشه چون اسکاموس سل کارسینوما بود. خدا رحمتش کنه

دکتر خودم جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 00:59 http://porpot.blogsky.com

ان‌شاالله روحش شاد باشه.

پ.ن: من اینطور مواقع دلم برا خودم تنگ میشه. تا کجا زندگی؟

بهههههه بههههههههه پسر چه عجب اینورا؟ خوبی خوشی؟
ایشاالله که روحش شاد باشه.
تو میگی تا کجا زندگی من چی بگم نوه ی گلم؟

یک پیر جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:41

روحش شاد
جاش سبز .
به پاس تمام زحماتش انسانهای خوبی رو تحویل جامعه داده مطمعنم.

الهی آمین. واقعا همینطوره

محبووب شنبه 14 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:38 http://mahboob-mahboob.blogsky.com

خدا رحمتش کنه و روحش شاد... مطمئنم الان جایی بهتر از این دنیای فانی هستن...

خدا رحمتش کنه. ایشالله چون واقعا آدم لایقی بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد