خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

تولد دوس جونی مبارک

چه لطیف است حس آغازی دوباره و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس…

و چه اندازه عجیب است روز ابتدای بودن!

و چه اندازه شیرین است امروز…

روز میلاد…

روز تو!

روزی که تو آغاز شدی

تولدت مبارک دوس جونم!

طراوت جونم ببخش که با یه روز تاخیر تولدتو تبریک میگم. دیروز حدود 12 ساعت دانشگاه بودم و بعدشم خودت دیدی که چه سریع خوابم برد.

ایشاله به همه ی آرزوهای قشنگت برسی

Memole جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:36

نظرات 7 + ارسال نظر

belladona جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:46

واااااااااای طراوت جوووون منم تبریک میگم بهت تولدتو جیگر ایشالله که بهترینها نصیبت گلم. وقتی دیدم حسین کیلومتر ها اونورتر یادشه و من بغل گوشت یادم نیس آب شدم باور کن!
ممول جون ممنون از تو به خاطر این پست عزیزم

ممول: خواهش میکنم اون یکی دوس جونیم

طراوت: الهی من دورت بگردم عزیزماین حرفو نزن که میام سرتو میذارم رو سینت هاااااما که ازین حرفا نداریم گلم. یه دنیا ممنونتم.

قیچی جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:52

طراوت از اوون دوستایی هس که هرچقدر داشته باشی بازم کمه
من خودم یه چنتا خاطره ی خیلی خووب از کامنتهای طراوت دارم...
ضمنن اوون زمونی که بحث جابجاییتون از خوابگاه ها بوود و اسباب کشی داشتین، طراوت تنها کسی بوود که میومد و تنهایی اینجا رو میچرخوند...پست میذاشت...برامون خبر میاورد از اخرین وضعیتتون
...
خلاصه که داستان ِزندگیه نابغه های خوابگاه نشین، شادی و نشاطش رو تا حد خیلی زیادی مدیون طراوت هس
من قبلا توو پست خودش تبریکشو گفتم
ولی چون شما یه پست مجزا راجع به این قضیه گذاشتین
گفتم بیام اینجا هم تبریک بگم که بمونه
...
به طراوت:
هووی کته سال دیگه دکتری رو بیا تهران بخون
پیش ِخودمون...
اصلن تو دمه دست ِ خودمون باشی بهتره

memole: واقعا.
کم کم داره رگ غیرتم بیرون می زنه هاااااااا
هووی مقراض!
نه انگار زیادی غیرتی شدم، خبری نیست!!! ...
طراوت: کته مهتاب بود که! من دوس جونی ام
هییییییی مقراض جان تو دعا من؛ دهن ماه رمضونی بلکه دعات گرفت و ما تهران قبول شدیم. کل اکیپ وبلاگت شیرنی مهمون من

یک پیر جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 14:49

طراووووووتمممممممممم
تولدت مبارک با کلی ارزوهای قشنگ
روزهای پر از خاطره و سری سلامت و دلی خووووووششششش
یکی از بهترین دوستانی که اینجا پیدا کردم تو بودی و همیشه به یادت هستم ...
حالا دست دست اون وسطیااااا رقص رقص...

memole: ممنون مهتاب جون. یکی از دوس جونیای خودمه دیگه.
طراوت: مهتاب طلااااااااااا عاشقتمممم
مرسی ازت . تو هم برای من یکی از بهترین دوستای وبلاگیم هستی که هیچ وخ فراموش نمیشی عزیزم
(آیکون قر تو کمر فراوونه...)

برکه جمعه 13 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:42

مبارک مبارک تولدت مبارک
طراوت جون من که تقریبا یه ماه قبل بهت تبریک گفتم
یادته دیگه تو اون جشن تولدت

memole: مرسی گلکم.
طراوت: فرای تو برکه جان. آره بابا قبووووولهاصن این تشریفات لازم نبود بخدا. از دست این ممول! شنیدم تو هم میخوای شام بریمون بیرون؛ نه؟! از خودم شنیدم امشب! درسته یا شایعس؟!