یه چیزی بگم ؟ بعد از ریختن اون عصاره معروفه دیروز دوباره رفتم عصاره(abstract) گرفتم و این بار با احتیاط تمام از دیرئز تا امروز تکون میدادم .حالا اگه گفتید چی شد؟
امروز صبح وقتی هدا جان با هیجان و با حرکات دست صحبت میکردن یه دفعه دستش محکم خورد به دبه abstract منو دبه نقش زمین شدو همش ریخت؛اولش که شوکه شدیم (منو و بلادونا و مط و هدی) واقعا شوک بزرگی بهم وارد شد.بچه ها در حین شوک زدگی خندشونم گرفته بود ولی یه جورایی به خاطر من خندششونو نگه داشته بودن که یه دفعه خودم پوکیدم زدم زیر خنده و همه پوکیدن از خنده...
امروز اومدم خوابگاه و برا عصاره ذلیل مردم حلوا درست کردم
اینمم یه عکس از سفره افطارمون (البته امشب وضع مون خوب بود)
عکسا در ادامه مطلب
چه سفره اشتها اوری!
قافل شما رو نداره
این پستتون کلا مورد داره ها...
همش کذبه و دروغ.
اولا که دیروز پدر من در اومد انقد که اون بشکه ی ابسترکته شوما را تکون دادم.
انقدر تکون دادم تمام تنم رعشه گرفته بود تا خونه بندری میزدم(در جریان هستین دیگه)
در مورد سفره ی افطارتونم اگه اینو میگی وضعمون خوب نیست، اونوقت میشه بگین وضع خوبتون چیه دقیقا؟!
اولا که شما از سر صبح داشتین بندری میزدید گردن abstract من نندازیییییید
البته من مراحل تشکر خودمو از شما برا تکون دادن دبه ام اعلام میکنم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/004.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/017.gif)
دوما من گفتم این سفره مال زمانیه که وضع مون خوبه یعنی هرشب همچین سفره ای نداریم امشب سفرمون اینطور بود
پیشنهاد میکنم بیایید یه عکس از سفره افطارتون بذارییییید ببینیم مرفه هان بی درد سفرشون چطوریه
اللهم اغننا فقرنا بغناک
برکه منم طالبی ی ی ی ی![](http://www.blogsky.com/images/smileys/041.gif)
تسلیت میگم خواهر. ایشالا دبه های عصاره ی بعدی و بعدی و بعدیتو بسازی خواااهر
آخییی عزیزم عین گرگ گرسنه ریختیم روش تو یه ثانیه طالبیه پاک پاک شد
ایشالله بقای عمر شما خواهر
...واای دوباره که پخش زمین شده،..!
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/012.gif)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
چه سفره ی خودمونی و خوردنییه...به به چه حلوای خوش قیافه ای
(یاد دوران خوابگاه خودم افتادم)
ممنون از همدردی تون![](http://www.blogsky.com/images/smileys/003.gif)
سفرمونم قابلتون نداره ایشالله کنار شما
عجب سفره ای
! الهی قربون همسایه هاتون برم که تو این 17روز ماه رمضونی چنین سفره ای به خودشون ندیدن
.
.
.
ایشاله که دبه های بعدی به سلامتی به مقصد برسن
خوب نمی دونم چرا همسایه هامون نیومدن اتاقمون اون شب والللللا
نه اینکه هرشب اتاق مان
الهی بگردم عجب صبری داری. بابا یه دبه درست و حسابی ببر خوب! این چیه که در درست و حسابی نداره! والا
دبش کج بوده وگرنه عروس ما همون هدی جان بلده برقصه بهله خانوم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/024.gif)
بـــــــــــــه چه سفرهای دلم اب افتاد نوش جان
بهله آغااااا با این عروسی که شما انتخاب کردین مواظب باشید شب خواستگاری چایی روتون نریزه بعید میدونم چایی ها رو چپ نکنه