امروز اون تست TNF آلفا که از پایان نامه مونده بود رو انجام دادیم و تموم شد! البته ایشالله که جواب بده(اسمایلی التماس دعا)
این دکتر استاد مشاور آدم خاصیه بصورت امواج سینوسی یه روز خوشم میاد ازش و یه روز ازش متنفرم یعنی یه همچین آدمیه! یه قسمتی از تست، میگم دکتر الان این بافر رو باید اضافه می کردیما میگه نه ه ه ه حاااااجی! الان تست وارد فلان مرحله شده و بعدا باید بافر بیسار اضافه بشه و اینا! اون لحظه که بهم گفت حاجی یه لحظه حس کردم الان نیروهام موندن تو خاکریزا زیر آتیش و من نمی تونم واسشون مهمات بفرستم نمی دونی چه وعضی بود.
چه مرحله حساسی از تست بووده که حاجی اومده سر زبونش..
من بودم احتمالن میگفتم حاجی بچه محلاتن (آیکونه بچه پایین)
خخخخخخخخ
حاجی حاجی سیدوتو کشتن...
(آیکونه "حالا تو فک کن فقط کشتن") + (آیکونه "انحراف ذهنی")
دقیقا این پیشنهاد رو یک دیگه هم داد
یادمه توو آزمایشگااه بیوشیمی بودیم یه پسر تهروونی تو کلاسموون بود .داشت یه آزمایش انجام میداد .شیشه آزمایشو گرفته بوود دستش بعد استادمون شیرازی بوود بهش گفت خوو پِرِش بده،بنده خدا نمی فهمید چی میگه.دوباره استاده گفت :آقا جوون توِش بده .
بیچاره حاج و واج مونده بوود.بهش اشاره کردم بچرخونش.یادش بخیر.
دروووووووووووووووود بر حاج بلادونا :)))
چطوری حاجی؟
:))) واقعا تو اون صحنه ای که گفتی تصویرت کردم و تو دلم قاه قاه خندیدم. خیلی باحالی. من باید حتما یه بارم شده ببینمت دوسی تکه من :)
ایشالله که جواب میده مهربون :)
سلام خوشگله خانوووووم مرسی عزیزم منم خیلی مشتاق دیدارتم عسلم
ولی حاجی خیلی حس قشنگی بود خیلی ی ی
هاهاها
من روحم که یهویی هلول کردم
ای جون چه روح لطیفی
میگم این حاج وواج نوشتنه من تو مایه های هلول نوشتنه قیچی شده