به پیشنهاد هم اتاقی و سوییت بغلی های ترم پایینی ما، و افتخار و محبتی که بهمون دارن، قراره یه چادر همین بغل ساختمون خوابگاه بزنیم تا بعد از حضور و غیاب ساعت 10 بپریم تو خوابگاه و شب را در یک جای گرم سر بر بالین بگذاریم.
.
پ.ن. برکه و بلادونا جون چادرمون اونقد بزرگه جای شمام میشه هااااا. اگه البته این بار افتخار هم چادری (اصطلاح قبلیش هم اتاقی بوده که در این موقعیت تغییر کرده!!) بهمون بدین.
ای جون قربون خبر دست اولت
مرسی حتما میایم
قدمتون به روی چشم
ممول جان فاطمه گفته قراره دو تا کارتون یخچال برامنو رقیه بیاره. زیبا جادار مطمن! توش برای تو هم جا هست گلم. بیرون خوابگاه زیر درختا روی برفا؛ تو یه کارتن بزززززززرگ خیلی شاعرانه میشه
آآآآآآآآآآآآآآره، چه رمانتیک. فکرشو کن، خیلی شاعرانس.
الان که اینو گفتی دارم برای اردنگی اداره خوابگاه ها لحظه شماری می کنم.
ببین عالیه عالییییییییی
من که این افتخار میدم؛یه چادری میزنیم یه نون و ژنیری دور هم میخوریم فک کنم خیلی خوش بگذره
اوهوووم