خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

دکتر!

امروز صبح پا شدم صبح اول صبح رفتم دفتر فروش بلیط قطار که برم تو لیست کنسلی واسه جمعه صبح، خانومه گفته نیست و نداریم و حالا شماره تو بده بعدش رفتم کمیته تحقیقات واسه سرتیفیکیشن سامر اسکول که آقای نکویی نبودن و هیشکی نبوده و بعدا رفتم شال بخرم شصت تا مغازه رفتم هیشکی یه جنس درست و درمون نداشته... احساسم ولی هنوز خواب بود و حس فحش به زمین و آسمون رو نداشتم که خانوم قطاری زنگید گفت بیاع، دو تا بلیط واسه جمعه! بعدش به یه عالمه کار دیگه م رسیدم خیلی حال داد اصلا یه وعضی. جمعه با همکلاسی طراوت قراره بریم واسه مصاحبه پی اچ دی (خخخخخ) امیدوارم که سوال علمی نپرسن که من جواب تخیلی میدم! رفتم واسه سی وی یه دونه کلییر بوک گرفتم شصت برگ! دیگه قراره تا شنبه صبح هر شصت برگشو پر کنم:))) واقعا خدا این مصاحبه مارو به خیر کنه، دوستان التماس دعای خفن:(

نظرات 12 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:32

اشالله بری و با دست پر برگردی.
هیچ کس به اندازه ی تو شایسته و برازنده ی لقب "دکتر" نیست.
من برات دعا میکنم به یک شرط!
که اگه خدا خواست و قبول شدی اشالله، خودتو گم نکنی و ما را تحویل نگیری و جواب سلام ندی و خلاصه از این جور کارا ...
راستی برکه نمیاد مگه؟! اونم که قبول شده بود!

مرسی ممنون
نه من خودمو می گیرم هیشکی هم نه اونم من خودمو بگیرم فرزندم؟!باشه قول میدم:)))
برکه عصر یک شنبه ست با ریحانه میره.

طراوت چهارشنبه 29 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:54 http://nabeghehaye89.blogsky.com

بلی من رفتم به آقاهه گفتم یکی ازینا بدین!
گفت شصت برگ؟
مررررردم از خنده!(بنده خدا فکر کنم فکر بد کرد راجع به من)
گفتم کمتر ندارین؟
گفت ۱۰ برگ؟
گفتم بازم زیاده! و کر کر هر هر!
گفت ۲۰ برگ؟
گفتم حالا ۳۰ برگشو بدین؛ باقیشو آینده پر میکنم؛ بعدشم باز رزومه ام رو توش تصور میکردم و... کر کر هر هر!
آقاهه کلا تو شوک رفت!

وای خدا من از همون آقاهه تو تقی آباد که فتوکپی و اینا داره و یه دفه با ممول رفتم و بعدش مشتریش شدم و خیلی خوبه گرفتم! اونم فقط شصت برگ داشت آخه تو نمی دونی من چیا که می خوام بذارم توش خدایی فقط عقد نامه ی پدر و مادرمو نذاشتم

قیچی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:03

ایشالا که قبول میشین جفتتون
من بهت ایمان دارم دخترم
...
ای بابا ایمان که ماله پسراست
من ارزو دارم

فدای تو مرسی گلم منم به تو ایمان و آرزو دارم بعدش اسم بچه بعدی چی میشه؟

قیچی پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 18:11

یلدات مبارک بلادونای عزیز
ایشالا سال های آتی کنار نزدیکانت باشی. کنار خونواده باشی. کنار اونی که دوسش داری باشی. اصلن هر جا که باشه فرقی نداره... فقط باشی

قربونت قیچی جون ممنون از آرزوهای قشنگت ایشالله که بهترین ها نصیب تو

لی لا پنج‌شنبه 30 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:07 http://halogen1983.blogfa.com/

سلام بلادونای عزیز
یلدونگت مبارک...

چه حس قشنگی...حسی که شما داری برای رفتن واسه مصاحبه پی اچ دی....

...

ایشالا که موفق و پیروز بشی عزیزم

مرسی عزییییییزم لی لا جون خوبی دخترم؟ یلدای تو هم مبارک عسل بانو
خیلی حس درب داغونیه و اصلنم قشنگ نیست خوشگلم

محبوبه جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 01:27

درووووووووووووووووووووووووود
به به
به به

خوش خبر باشی گلم...
عزیز دلم به خودت اطمینان داشته باش. تو می تونی... تو می تونی...
ببین روزی که من رفتم مصاحبه تهران، اصلا به هدف مصاحبه نرفتم. رفتم واسه تفریح و اینکه آزمایشی مصاحبه هم داده باشم. اصلا حتی چند ساعت قبل از مصاحبه داشتیم پشیمون می شدیم که اصلا ولش کنیم نرم مصاحبه به جاش از وقتمون استفاده ببریم بریم بگردیم. اما خوب قسمت این بود که بمونم و ...
پس همه جوره روت حساب می کنم. ایشالله که حتما خبر خوب بهم میدی ... به قول داییم که همیشه بهم می گفت : اگه یک هزارم و درصد هم نشد، آخر دنیا نیست ... منم همین و میگم بهت گلم :)

با آرزوی بهترین ها برای دوست گلم :) شاد و سلامت باشی خانمی... یلدات هم مبارک :)

در اولین روزهای زمستان
یک استکان چای داغ مهمان منی
نوش جان
چای رفاقت من همیشه تازه دم است ...

سلااااام خوشگلم فدای تو عسلم
وای محبوب جوووونم مرسی از امیدواری که دادی من فردا صبح دارم میرم و قد همه ی اونایی که الان رتبه تک رقمی و مطمئن به قبولی هستن واسه خودم احساس مسئولیت می کنمیک سی وی نوشتم که خودم موندم تو کف! یک حرفایی یک کارایی
خیلی دوستت دارم محبوب جونم و ممنون از کامنت سراسر امیدبخشت بوووووووس

یاسی جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:48

یلدات مبارک بلی جونم.
سفر خوبی هم داشته باشی گلم.

مرسی خوشگلم بووووووس

فری جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 16:09 http://fffery.blogsky.com/

موفق باشی عزیزم. من 40برگشو به زور پر کردم راستی چرا دو تا بلیط؟!!!

مرسی گلم واسه اینکه من و همکلاسی طراوت مصاحبه مون با هم هستش.

یاسی جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:37

ما اینجا فقط میتونیم دعا کنیم واسه موفقیتت گلم.ایشالا که موفق میشی عزیزم.چون تو لایقش هستی.

مرسی یاسی جونم دعام کن

[ بدون نام ] شنبه 2 دی‌ماه سال 1391 ساعت 07:36

سلام خانوم دکتر بلادونا...
من اولین نفریم که قبولیتو تبریک میگه!
:)

مرسی ولی من هنوز تو سالن دارم ساندویچ کره مربا گاز می زنم و هنوووووز تیمپو نخوندن

فاطمه یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 13:22

ایشالا هر چی که خیره ننه جووون.توکل به خدا مادر.دلت قرص باشه خواهر.

مرسی خوشگلم چقده حرفای قشنگتو دوس دارم فاطی

فاطمه یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:03

الهی فدات شم.بوووووووس

من قربون تو برم بووووووووووووس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد