پویا رو که یادتونه؟ هون پسر عموی کوچولوی بامزه که همه ی کلمه هارو غلط غلوط میگه!
چند وقت پیش که دوباره کوله پشتیشو پر از خرت و پرت کرده بود و اومده بود خونمون، برای یکی از عروسک های اسطوره اش لباس دوزیده بود(به قول خودش)، بعد میگفت لباس زرهی تنش کردم. یه چند روز پیش که اومد دیگه لباس اون عروسکه تنش نبود! میگفت آخه گرمش شده بود!
چقدر دنیای بچه ها عجیبه!
الهی قربون پویا برم، که اینقد جیگره.
آره، دنیای بچه ها خیلی معصومانس.
.
مثل شایان، هر وقت با من تلفنی صحبت میکنه میگه خاله بازی مرد عنکبوتی 3 رو تو گوشیت ریختی؟؟؟؟
الانم که 2 تا دندون جلوشو موش خورده.
خیلی با نمکه :))
الهی بگردم شایانو. این بچه ها فقط فکرشون تو بازی و این چیزاست.
پویا دیشب شونصد تا ازین عروسک کوچیکای رزمی مث بت من و ازین چیزا آورده، میگه خب کدومشونو دوست داری؟ یکیو میتونی انتخاب کنی که با من بجنگی حالا هر کدومشونم یا یه دست نداشت یا پاش کنده شده!!!
آره اینا برا خودشون یه دایره المعارف دارن از غلط و غلوط جات
ولی دنیاشون واقعن عجیب معصومانه هست و بکر و دست نخورده...
آره واقعا دنیاشون معصومانه است.
دیروز ماشینشو رو برگ گل تو هال، میکشید میگفت مثلا من تو کوهستانم خُل ان بخدا!!! :دی