خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

مکانی برای خواب!

دیشب چون خاله اینا نبودن، رفتم خوابگاه قدیمی که حالا بچه های جدید رفتن توش. 

یکی ازونا سال پایینیمه که خب مجوز من برای رفتن به سوئیت نابغه هاست!! 

دیشب رو تخت بالا خوابیده بودم وای خدا چه ساعتای سختی بود! این بچه ها سرمایییییی، هوا هم گرررررم، بعد هم شوفاژ اتاق تا آخر باز بود هم شوفاژ هال! اکسیژن کم شده بوووود، اونقدر گرم بود که بی طاقت شدم! لامصب وقتی اتاق خودت نیست و یه جور مهمون شدی و اونم یه مهمونی که اصلا دوست صابخونه نیستی، خب ضایع اس بگی من رو تخت بالا رو به موت شدم. کم کنید شوفاژو... 

غرض از این خاطره ی بد که در شد این بود که بگم الـــــهی هیچوخ محتاج جای خواب و آلاخون والاخون نباشی ننه که داغون میشی! اصن یه وضی

نظرات 2 + ارسال نظر
فری چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 12:39

خوشم میاد که کلا ول کن دانشگاه و خوابگاه و مشهد نیستی!
(یعنی بچه ول کن این درس و مقشو! به خودت رحم نمی کنی به شوهر آیندت رحم کن!)

:)))
فری نمیدونی! دو سه روزه فقط داریم میگردیم با بچه ها :دی
جمعه هم قراره بریم کووووه همگی!
بعدشم خب من چیکار کنم! تازه اینا میگن نرو! بمون بگردیم :))

فری پنج‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1392 ساعت 10:28

کوه! خوش به حالت! خو منم می خوام! حالا کدوم کوه؟ همون کوهی که آهو یار داره؟ آی بله!
حیف که خیلی کار دارم این روزا. ولی جدی بگو شاید اومدیم!

همون کوهی که آهو یار داره! بعله

برنامه تغییر کرد به جاغرق! که بتونیم بریم پیاده روی! اومدی خوشحال میشیم دوس جون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد