خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

فقط برای نابغه ها

هق هق هقققققققققققققققققققققق  L

من رفتم خونه. ینی اون خوابگاه بدون من چی میشه؟!

دوستان نابغه ی هم اتاقی لطفا گریه نکنید و صبر پیشه سازید.

بلادونا اون میزم که چش همتون بهش بود رو تا مهر به تو میسپارم. مواظبش باش.

ممول عزیز اون قابلمه که مثل مال تو بود، قابلمه ی منه آآآآآآآآآآه    تامهر مال تو باشه.

صحرا جان کره های توی یخچال هم از تو.

و سرندپیتی چش درشت من، یه شیشه ی آب معدنی کوچیک روی کابینتاس. مال تو!

امیدوارم بعد از رفتنم خوابگاه رو کن فیکن نکرده باشید شیطونا.

نظرات 5 + ارسال نظر
belladona دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 22:47

هق هق هق
من تا همین الان از دوری تو غش بودم.سرم بهم وصل بود کلی حالم بد بود.الان تازه از بیمارستان مرخص شدم.کجاااااااااااایی نازنین که از فراقت مردم.یه لقمه از کوبیده امشبو نخوردم با یه چایی نبات روش.چیز دیگه ای که پیدا نشد نخورم
همین الان خبر رسید باید دهم اینجا رو تخلیه کنیمآخه حالا چه گوریمون رو بکنیم(گریه شدید حضار)
آخ نازنین درس نخوندم نااااازنین نازززززنین(تشنج)(غش مجدد)

اخ خدا منو مرگ نده! وایسا که اومدم

صحرا دوشنبه 6 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 23:04

ناااازنیییییییین نهههههههه
دلم واسه صحبت کردنت با ولوم خیلی بالا (اونقد که داد مدیران گرام بالانشینو هم در آورده بود)تنگ شده
از اینکه کره های نیم قرن پیشتو به من بخشیدی بیسیار بیسیار ممنان
گلم خوش بگذره
به یاد ما چهار تا هم باش
هم اکنون نیازمند یاری سبزتان هستیم
شماره حساب ۳۴۳۴ بانک...

عزیزم قابل تورو نداشت. راستی به سرندپیتی بگو مربامم مال اون. عذاب وجدان دارم که شیشه آب کم بود!

آرتین سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 02:19 http://mikadecity.blogsky.com/

سکانس خانوادگی شد!!!!

memole سه‌شنبه 7 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 08:59

ببخشید نازنین جونم
الان اومدم پستتو دیدم؛ خودت که در جریانی ۴روز واسه امتحان genetic engineering وقت داشتم، اما بنا به عللی ! از این فرصت گران مایه استفاده نکردم. واسه فردا برام دعا کن (گفته باشم ااااا، برای بیست).
ممنونم.
راستی بابت قابلمه ارزشمندتم ممنونم، سعیمو میکنم سالم بهت تحویل بدم.
خوش بگذره.........

الهییییییییییییی بگردمت.باشه دعا میکنم:
خدایا بارالهی به این ممول طفلک رحم کن.کمکش کن بیسسسست شه. میدونم رفته خوش گذرونی حقش نیست! اما تو بهش رحم وزیتی!

فاطمه چهارشنبه 8 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 00:30

چطوری نازنین جان؟

بابا تو که اول مهر واسه بقا دوباره برمیگردی واسه یکماه اینقدر خودتو لوس کردی ؟!!

ولی وبلاگ خوبی دارید .

خوشمان آمد !!!!

ای بابا فاطمه جان
خب ما ۵ تا آدم خوشحالیم دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد