یک جمله راجع به اعتیاد بنویسید:
نصفه شبی وقتی همه خوابن و تو داری درس می خونی بعد یهو چشم وا می کنی و می بینی معتاد شدی و نمی تونی یه نیم ساعت دوام بیاری و باید حتما مواد بهت برسه و میدونی که اراده ترک نداری و میری لپ تاپت رو که چهل و پنج دقیقه ست خاموش کردی رو روشن می کنی و شروع می کنی به وبگردی و اونوقت آروم میشی و میری می خوابی در حالیکه امروز سر جمع نیم ساعت بیشتر درس نخوندی و چند روز دیگه همه اینا یادت میره و میری رو منبر که آآآآآآآآآآی چرا ما پیشرفت نمی کنیم!
هههههی شیکار میکنی داداششششش!
خب لومون نمیدادی دیگه
ما که تو خونم دش بردار نیشتیم
به به طراوت جان!شه عژب اینورا؟والله شی بگم داداش دیگه نتونستم مقاومت کنم.ولی اعتیاد جرم نیست بیماریه. هلپ می پلیژ
خوشبحال خودم که معتاد نیستم
تورو هم ترک میدم گلم غصه نخور
خوشبحالت قدر بدون.ولی دروغ چرا هر کی ندونه من که می دونم تو معتاد دانلود آهنگ و فیلم از اینترنتی
من و دانلود آهنگ
محاااااله
تو اینترنت گشتن مث خواب وخیاله
منم
باید یه پسورد بذاری رو سیستم کلیدشم قورت بدی!تنها راهش همینه
فک کنم کم کم منم دارم معتاد میشم
آخه همه س ها رو ش میگم
حالا چیکار کنم
چه خاکی توی سر کنم
آره تو هم معتاد شدی بدبخ شدی ای معتاد ای بد بخ
ای بابا...
چه تلخه.
یه وبلاگ باز کردی فکر کردی نابغه ای
الان یه بچه ی 8 ساله وبلاگ درست میکنه برا خودش بعد تو اسمتو گزاشتی نابغه