خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

تو فقققط دمش کن.

منو ممول تو حال درس میخوندیم. صحرا و برکه تو اتاقشون. بلادونا هم تو اتاقمون! ساعت 10 شب، سکوت مطلق حکمفرما بود!!!!!

بلادوننا اومد رفت تو اشپزخونه یه چیزی بخوره. برکه هم اومده به بلادونا آروم میگه " عجیجم لطفا فقط کتریو بذار و نگران بقیه ی کارای دم کردن و آوردن چای نباش". اون طفلی هم قبولید. اومده تو هال یواش به من میگه " طراوت جونم کتری رو گازه لطفا تو فققققط دمش کن!". ما هم طبق معمول قبول کردیم جون شوما(!). رفته پیش ممول میگه ممول جان چای الان دم میشه لطفا تو فقط بریز تو لیوان بیار تو اتاق، همییییین" . بعد رفت تو اتاق و به درس خوندن ادامه داد تا چای دم شه و ببرن تو اتاق!!!

خب اینم یکی از نابغه هاس دیگه

نظرات 2 + ارسال نظر
belladona پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 18:28

می بینی تو روخدا؟چقده مردم فرصت طلبن؟

اره ولا خوااااهر! ببین!

برکه پنج‌شنبه 9 تیر‌ماه سال 1390 ساعت 18:41

خودتو مسخره ه ه ه ه کن

طراوت: نه برکه جون تعریف میکنیم. ما و مسخره کردن؟! امکان نداره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد