خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

شهر من...بوی باران می دهد

حدود یه هفته س که خونم 

هیچ جا شهر خود آدم نمی شه 

صبح یکشنبه هفته پیش...همین که رسیدم به اول استانمون 

بوی باروون و نم اومد..عاشق هوای اینجام 

سه شنبه بود که رفتم شهر دوران کارشناسیم... 

دانشگاه اولم

یه دانشگاه سرسبز و کوچولو...اونجا همه ی خاطرات دوران ترم بوقی برام زنده شده بود.. تو راهروهای دانشگاهم قدم زدمو به یاد بچه های شیطون همکلاسیم افتادم 

آزمایشگاه میکروب شناسی...آزمایشگاه بیوشیمی...کلاس زبان و استاد بادله که به زبان انگلیسی همه مونو دس مینداخت...کلاس استاد نیشابوری که با ۴۵ دقیقه تاخیر می رفتیم سر کلاسش ولی انگار نه انگار.. 

کلاس دکتر ثناگو که همه خواب بودیم...استاد شریعتی که اصلا نمی فهمیدیم چی میگه!استاد نصیری که همه جملاتش نصفه نیمه بود  

دکتر خوری که همیشه دیر می اومد سرکلاس ولی کافی بود ما دو دقیقه دیر کنیم تا ازمون درس بپرسه اونم چه سوالایی

اینجا استادا باهم دعوا نداشتن همشون مهربون بودن اما اینجا تو دانشگاه دوره ی ارشدم همه سایه همو با تیر میزنن...میگم شاید اخلاق آدما به آب و هوای شهرشونم مربوط باشه  شاید 

اینم چندتا عکس از دانشگاه خاطراتم... 

  

این دانشکدمونه بچه ها بهش میگفتن دهکده ی عاشقا.. 

 

 

  

 اینم مسجد دانشگاه و پشت سرشم خوابگاه برادران! 

 

 

 این عکس ورودی دانشگامون تو یه روز ابری و سرد  

  

 

صندلی های تو محوطه دانشگاه  

که ساعتها روشون می گفتیم و می خندیدیم 

اما حالا هیچکدوممون نیستیم... 

 

امشب برا ساعت نه و نیم بلیط دارم  

خداحافظ خونه...

 

 

نظرات 10 + ارسال نظر
هادی شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 17:42 http://seyedmohamad.mousavi@yhaoo.com

هووورااا بالاخره تونستم اول شم !
عجب عکسایی .
با دوربین موبایل گرفتید اینا رو !!!!!

تبریک میگم واقعااااااا
دوربین موبایله
عکاسش حرفه ایه خب

[ بدون نام ] شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 18:51 http://bashmagh.blogsky.com

عجب جایی درس می خوندی
چه سر سبز و زیبا بوده
خالا کدوم شهره

قربون تو
قابلی نداره
یه گوشه از استان گلستان

طراوت شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 19:01

سلام صحرا جووونپس داری میای ماادر؟
نصفه شب میرسی آیا؟
هر چند که الان که داری تایید میکنی حتما رسیدی!
خعلی خشمله! جا داره منم چند تا عکس از دانشکده ریاضی دوران کارشناسیم بذارم دهنت آب بیافته

سلام گلم
آره من دارم میام
هنو را نیفتادم که
صبح ۵ یا ۶ می رسم
فدای تو بذار ببینیم

belladona شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 21:03

آخی رفتی اونجا؟ دلت غصه گرفت؟ پوکید از غم؟
چه عسکای خوشگلی گذاشتی

ممنون از همدردیت

برکه شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:25 http://nabeghehaye89.blogsky.com

آخخخخخخی ی ی ی ی ی ی
یاد کارشناسی و همه شیطنت ها و شلوغ کاری ها بخیر

هییییییییییییییییییییییییی

memole یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 00:18

سلام صحرا جون
چه دانشکده ی با صفایی
چه عکسای باحالی
چه عکاس حرفه ایی ای!
خوشحالم میای، جات خیلی خالیه

شیام عجیجم
منم خوشحالم که میام

لیلا یکشنبه 3 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 21:16 http://leilaamiri.blogsky.com/

سلام
چه عکسای خوشگلی...چه دانشگاه نازی!!!!!!...خوشبحالتون....
پس شمالی هستی صحرا جون.....

سلام عزیزم
قربان تو
آره گلم شمالیم

نازنین دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 15:12 http://www.chert-pert.blogsky.com/

سلاممممم

بعضی خاطره ها اونقدر شیرینن که آدم بهشون وقتی فکر میکنه نمیدونه باید بخنده یا گریه کنه ...

امیدوارم هر روزت بهتر از دیروزت باشه ...

سلــــــــــــــــام
درسته عزیزم
من اولا گریه میکردم به یاد اون روزا
ولی حالا می خندم
مرسی

فرهاد دوشنبه 4 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 23:56 http://www.semicolon.blogsky.com

شاعر میگه:
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی..



نبینم ناراحت باشی ها !

دقیقا..
اگه استاد راهنمای محترم بگذارند برمیگردم
خیلی ممنون

GoOoOol GandOoOoOm شنبه 16 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:21 http://strong-steps.blogsky.com

آخــــــــــــــــی دلم تنگید
آدمو میبره تو یه عالم دیگه


چرا دلت تنگید مگه تو هم مث من تو غربتی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد