خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

انگلیسی صحبت کردن ما...

چند دقیقه پیش یهو جو انگلیسی بلغور کردن ببخشید صحبت کردن؛ تو اتاق برقرار شد! 

ممول جان که در کمال ناباوری پروپزال رو کامل نوشتن و خیالت راحتی دارن؛ داشتن با بلادونا جان گل می گفتنو گل میشنفتن و این در حالی بود که بنده هم تو هال پای لپ تاب بودم و صحرا هم پای کتابا و لپ تاب در گیر بود. 

خلاصه صحرا جیغ زد که ساکت باشین بابامجان! درس دارم! 

اما کو گوش شنوا ازین دوتا خوش صحبتا. منم شرو کردم به همکاری با صحرا. 

میگفتیم: بابا مگه نمیبینید صحرا داره article میخونه؟ 

صحرا: time ندارم, article هامم مونده؛ ساکت!  

صحرا: I had to study this article for my proposal

من: dear father(بابا جان) حرف نزنین. 

بلادونا: my father come out of your hand(پدرم در اومد از دست شما!)  

صحرا: oh my god 

بلادونا: God what is it این وسط؟!( خدا چی بود این وسط؟) 

من: MCHE is susk for us (آزمون MCHE برای ما سوسکه!) 

البته باید لحن انگلیسی حرف زدنمونو بشنوی! اینقدر لهجه ی غلیظی داریم که خودمونم گاهی حرف همو نمیفهمیم 

خلاصه بعد از اون جمله ی حرفه ای بلادونا منو صحرا طبق معمول مردیم از خنده و غش کردیم رو زمین!!!!!!!!(به تصویر بکشید اوج خنده رو) 

 

الان نوشت: واسه پست قبلیم روشن کنم که جامدادی چندشه واسه مموله و خروسه بدصدا هم مال بلادوناس

نظرات 16 + ارسال نظر
صحرا جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 00:08

I Cant accept this
our english language is exellent

excزellent هس dear! میدونم.
very very هم!

belladona جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 00:08

دیگه واجب شد یه دیسکاشن بذاریم و دانسته های انگلیسیمون رو با همدیگه به اشتراک بذاریم. من واقعا به خودم افتخار می کنم که می تونم این زبان بین المللی رو اینقدر فصیح صحبت کنم

میگم چطوره یه وبلاگ جدید بسازیم واسه دوستان آشنا به انگلیسی!
اونوخ اونجا مباحث انگلیسی رو به بحث بذاریم

آسان جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 00:17


اوه اوه اوه
من توصیه میکنم الان همگی برید مدرک های تولیمو و تافل و آیلس و جی ار ای MCHE , MHLE و ..... رو بگیرید تا دیر نشده.....my father come out of your hand خداییش اگه سازمان سنجش بفهمه الان از مقام دانشجویی خلعش میکنه و کن فی یکن تبدیل میشه
خدا رحمت کنه پدر گوگل رو من که خیلی ازش استفاده میکنم.

اتفاقا عصر داشتیم با بلادونا دنبال میگشتیم کجا آزمون داره بریم بهشون افتخار بدیم! خیلی دنبالمونن! ما تحویلشون نمیگیریم
معمولا وقتی دانشجویی خلع میشه <کان لم یکن> تلقی میشه! نه <کن فی یکن> تبدیل میشه!

مهدیه جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 00:38

بابا دم شما گرم عجب انگلیسی قویی دارییید
بابا خارجییااااااااااااااااا
بابا لهجه هااااااااااا
بابا اصلأ شما ته خارجی هستید
حالا من متقاضی برا یادگیریه این زبان از شما هستم افتخار میدید؟؟؟؟

اوهوم اوهوم؛ خواهش شود
شما دوست عزیز میتونی با منشیمون هماهنگ کنی!
البته الان دیگه وقت تموم شده؛ آخر این season تشریف بیارید

خودم جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:03 http://porpot.blogsky.com

هوی آسان! چی داری میگی؟! ، این بلادونا خیلی هم فصیح انگلیسی حرف میزنه. از اکسفورد دنبالشن، ولی خب چون میخواد مرزهای علم و دانش رو تو ایران جابجا کنه اینجا مونده. مگه نه بلادونا؟

بلادونا: همینطوره همینطوره تکبییییر

طراوت: دکتر واااای؛ هوی چیه؟!
منم نمیدونستم این خواهر دانشمند شما؛ چرا هنوز این ورن! پس قضیه این بود ایشون با این علم و دانش داره حیف میشه ها!حواست باشه(البته ما همه نابغه ایم؛ گفته باشم)

memole جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:40

من افتخار میکنم، میگم چرا زبانم روز به روز داره پیشرفت میکنه! نگو تو یه مکانیم که همه ی نابغه ها انگلیسی بلغور(ex me تقصیر طراوته، صحبت) میکنند و من کاملا در یک محیط خارجکی هستم.

همینطوره که فرمایش کردید عزیزم. محیط ناجور خارجی میزنه! گاهی فارسی یادم میره!

خودم جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 13:53 http://porpot.blogsky.com

اولا که بلادونا جز مقدسات جامعه علمی ایرانه، نه که من، هر دانشمند دیگه‌ای هم کامنت آسان رو خونده بود، همینطور عکس‌العملی نشون میداد.
دوما خب تو دعوا که نمیگن عزیز ِ چشم قشنگم، های و هوی میکنن دیگه :دی

دعوا کجا بوووود عمووووووووو؟؟؟
های و هوی چیه دیگه؟؟؟؟؟
دکترررررررررر؟؟؟؟؟؟
چه خبره اونجا؟

پس شمام دانشمندی! آهاند! چرا نوابغ خابگا اینطور نگفتن؟!

در مقدس بودن بلادونا که شکی نیس

فرحان جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 16:29 http://www.navdon.blogsky.com

سلامون علیکم...
بالین ترجمه ی بابام جان و پدر در اومدتون خیلی حال کردم...
مثل من و هم اتاقی هام دست جمعی خل و دیوونه میشید... البته همیشه یه استارتی لازمه...

من فکر کردم جامدادی و خروس مال تو بود...
بی خیال... الان دوباره یادت میفته باید منو ادب کنی و تنبیه و خاله و خواهر زاده و اینها... و فرار...

وعلیکم سلام...
قافلی نداشت
نه؛ مثل این که تو درس بشو نیستی وا!

منو این سلیقه ها! نه باو...اییییش؛ چندشن
اگه بدونم فایده داره تا قله قافم میام که ادبت کنم! چی فک کردی

آسان جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 17:12

سلام به جناب خودم
من فقط شوخی کردم
با این حال عذر خواهی میکنم اگر ناراحت شدید.
همواره موفق و تندرست باشید.

به قول دکتر: رونوشت به جناب خودم.

لیلا جمعه 8 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 18:53 http://leilaamiri.blogsky.com/

سلاااااااااااااااااام

خیلی شیرین بود این پست...خیلی زیاد

واقعاااااااااا! مرسی گلم. امیدوارم

[ بدون نام ] شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 02:45


خیلی باحال بود طراوت جوونی
یه لبخندی زدیم مرسییی
مخصوصا این خیلی باهال بود:
بلادونا: my father come out of your hand(پدرم در اومد از دست شما!)

خدا کنه!

فرحان شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 14:39 http://www.navdon.blogsky.com

هستیم در خدمتتون...

مشکل اینجاست که همه میخواند دیگران رو ادب کنند... کلی گفتم این رو... به خودت نگیری ها...

نه؛ تو راس میگی! خودمون بیشتر نیاز به ادب داریمو به فکر دیگرانیم!
منم کلی گفتما! به من نگیری

فرزانه شنبه 9 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 22:32 http://room417.blogfa.com

به به مزخرفات
طراوت جان درگیر تصمیم گیری اینم که ارشد آزاد برم یا نه
نمیدونم چی کنم
آزاده آخه

مزخرفات؟
معلومه انگلیسی بلد نیستیا فرزانه جون! زبون خارجکی بود خیرسرمون
ازادم خوبه؛ اگه هزینش برات مطرح نیست؛ باید بگم این دوره زمونه تو مدرک داشته باش فقط. ارشد دوساله؛ تا بخوای برای سال دیگه بخونی یه سال ارشدت رفته و میتونستی سال بعد یه جا تدریس کنی یا واسه دکتری بخونی! گرفتی؟ برو جانم؛ حیفه

زهرا یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:09 http://lovely-lover.blogsky.com/

ااا طراوت این من بودم نظر دادما
چرا اسمم نیست پس

فرزانه یکشنبه 10 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 18:21 http://room417.blogfa.com

can u speak english?!!!!

yes, yes
do you think i cant?
no,where are you in work my dear? (کجای کاری عزیزم؟)

فرهاد سه‌شنبه 12 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 01:05 http://www.semicolon.blogsky.com

دیدی گفتم واسه بلادوناس ؟!
به تصویر هم کشیدم صحنه ی خنده رو : چه خبره اتاقتون!یه کم نظم بدین بهش father!

خب تو زرنگی دیگه

چشم! هر چی شما بگید آقا فرهاد؛ همونی که شما میگید درسته!(با حالت یک حرف گوش کن طفلک خوانده شود)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد