خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

تونستن یا نتونستن٬ مسئله اینه!

تازه بعد از دو ماه کارآموزی تو یه آرایشگاه زنونه به این نتیجه رسیدم: کار هر خر نیست خرمن کوفتن! دور از جون شما البته. تو کارهای عملی اغلب با اعتماد به نفس وارد شدم و می دونستم که می تونم ولی این یه قلم منو شرمنده خودم کرد. اصلا چطوری ملت ابرو ور می دارن تابه تا نمیشه؟ یا ۴ تا رنگ رو به نسبت مشخص قاطی می کنن و دقیق میشه همون رنگ مویی که می خواستن؟ یا یه کله شینیون می کنن که آدم کف بر میشه؟ یا تو یه روز ۱۵ مدل آرایش چهره متناسب با استایل طرف انجام میدن و ... من همه اینا رو انجام دادم ولی خوب بعدش تصمیم گرفتم این کار رو بسپرم به اهل فن که استعدادشو دارن! می دونی!


پ.ن۱: این دوماه مال تابستون قبل از ارشد بود.

پ.ن۲: شایدم من به خودم زیادی مطمئن بودم که نمی تونم٬ آخه صاب آرایشگاه بهم پیشنهاد شراکت داد قدرت خدا!

پ.ن۳: انگیزه نوشتن این پست حسادت بود آخه مینا و حمیده دارن میرن آرایشگاه :( ایشالله که موفق باشن.

نظرات 6 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 22 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 21:26 http://gheychee.blogsky.com

واقعا آدم با کلی ادعای سواد و تحصیلات و از این چیزا، بعضی مواقع از عهده کارهای به ظاهر چیپ بر نمیاد.
اصولا هر کسی را بهر کاری ساختن
.
.
راستی این خانومه که عکسشو گذاشتی خیلی داره بد جور به من نگا میکنه.
کاش یکم بیشتر راجع بهش توضیح میدادی
حداقل آدرس و شمارش رو میدادی با گل و شیرینی میرسیدیم خدمتشون

ها گفتی! یکیش همین رانندگی که آخرش من توش هیچ خری نشدم ولی این دخترای خل وضع تر از من پایه یکشون رو هم گرفتن!!!
ها این خانومه هم از تو خوشش اومده خودش بهم گفت یا حسین یا هیشکی! اسمش گوهره ما بهش میگی گهی! تو آرایشگاه عصمت خانم٬ وردست اقدس جون وایمیسه و شاگردی میکنه. اگه پسنده که بگو شماره و آدرسشو خصوصی برات بذارم آخه می ترسم شماره دختر مردم رو بذارم همه ببینن!

طراوت سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:45

آرایش کردن(در هر زمینه ای:مث تزیین خونه، آرایش صورت، مدل لباس، سفره...) کار سختیه. باید بهش علاقه داشته باشی عزیزم.
خب علاقه که نداری میشه این...عینهو آهو(!) تو گل میمونی.
صد دفه گفتم برو یکم علاقه پیدا کن به اینجور جیزا...به گوشت نمیره که نمیره...حقته!

مردم از خنده با این کامنت گذاشتنت هم دیشب هم الان. یعنی من عاشق تو دوست چپرچلاقم هستم

طراوت سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 01:46

خوب بیییید؟!

:xxxxxxxxxxxxx

طراوت سه‌شنبه 24 آبان‌ماه سال 1390 ساعت 16:48

فدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
میگم بلی بد نبود یه بار پستتو میخوندی خوب!
اون پ.ن آخری که میگی حسودیت گل نموده، با این که میگی ایشالا موفق بشن() همچی یه نموره ناهمخونه!
آخه تو...تو...هیچی ولش کن

نه تو رو خدابگو چی می خواستی بگی؟مزاح فرمودی یم

خودم شنبه 12 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 18:47 http://porpot.blogsky.com

حالا گفتی حمیده، شنیدی که سعیده‌شون عروس شد؟ خاک! اگه یه ذره دست جنبونده بودین الان زن من بود :))

پ.ن ۱ : کیف کردی که چقدر به پست ربط داشت؟
پ.ن ۲ : حمیده دختر دایی مینا، خواهر شیما رو میگی دیگه؟
پ.ن ۳ : خودمونیم سعیده هم مالی نبود! :))
پ.ن ۴: نه خدایی الان فحش ندادی؟! جون من فحش ندادی؟ :))

نخیر! من یه حمیده دیگه رو گفتم که هنوز مجرده! نوه عموی پدر! می خوایش؟ اگه می خوای بریم مطرح کنیما!آره سعیده که اصلا مالی نبود

خودم یکشنبه 13 آذر‌ماه سال 1390 ساعت 12:23 http://porpot.blogsky.com

بیشین بینم بااااااا!

فدای تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد