خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

بدون عنوان!

1- امروز با برکه رفتیم بر مسند استادی تکیه بزنیم منتها اشتباهی گذاشتنمون مراقب امتحان جوجه ها(با عرض پوزش از جوجه های جمع!) منم که رفتم رو مود یه آدم جدی و هر چی ازم سوال پرسیدن جواب ندادم بهشون و فقط یه ذره راهنماییشون کردم و اونا هم دیگه منو صدا نکردن ولی عوضش برکه رو ول نکردن آخه یک مشاوره رایگان سر جلسه با تک تکشون راه انداخته بود و ملت تازه داشتن می فهمیدن این درس چی می خواسته بهشون بگه! البته اینم بگم که من با وجود اینکه بهشون نرسوندم ولی بطور نامحسوس بهشون اجازه دادم خودشون به خودشون برسونن تا جایی که سر جلسه دچار اختلاف نظر شدن و در اینجا من وارد گود شدم و از همدیگه جداشون کردم! این پسرجماعت همینن دیگه! عوضش ماشالله به دخترا که تازه ازمون اجازه می گیرن به همدیگه خودکار و پاکن بدن! بماند که بعد اینکه چندتا از زرنگاشون برگه شونو دادن من تازه داشتم سوالا رو می خوندم و البته جواباشو یاد می گرفتم! 

 

2- کزت(دانشجوی مجرد) هم به جمع وبلاگ نویسان از مدل دانشجویی و خوابگاهی پیوست. از طرف نابغه ها خوشامد میگیم بهش. امیدوارم که گروگر(gorr o gor!) آپدیت بفرماین.

  

3- خیلی وقته که می خوام بهت بگم 

بیا از گذشته ها دل بکنیم 

دفتر خاطره ها رو پاره کن 

تو بیا و دل به دریا بزنیم...(عکس شمع گل پروانه)  

نظرات 6 + ارسال نظر
حسین چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 22:00 http://gheychee.blogsky.com

کاش مورد شماره 3 شدنی بوود.
بماند/...

کاش؟کاااااش!میگن هنوز مونده...

[ بدون نام ] چهارشنبه 14 دی‌ماه سال 1390 ساعت 23:24

آخرش نگفتی چی میخونی ها!
یاش بخیر من هروقت دینی رو نمیخوندم,بیست می گرفتم و هروقت میخوندم,بیست نمیگرفتم."تقلب کردن" دوست خوب ماست

حالا واقعا پستم طنز بود بلادونا؟!خنده دار بود ینی؟!

اونو باید خودت حدس بزنی!
تقلب رو بذار واسه درسای اختصاصی!دینی که پاس میشه!
تو پستت احساس کردم می خوای طنز تلخ بنویسی اینطور نیست؟

فرهاد پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 12:56 http://semicolon.blogsky.com

طنز تلخ؟
خواستم شبیهش کنم به این طنزهایی که تو مجله ها و قبلا روزنامه ها مینوشتن.از اونایی که مشکلات اجتماعی رو با ظاهری خنده دار نشون میده.طنزی که بخندونه دقیقا...
البته حق داری.فک کنم سبکی که قبلا مینوشتم تاثیر گذاشته رو اینم...

ئه! می خواستی بخندونی؟ پس من نگرفته بودم قضیه رو

یک پیر پنج‌شنبه 15 دی‌ماه سال 1390 ساعت 18:37 http://arshadane.persianblog.ir

چه ادمی هستییی تو اخه چرا؟؟؟ برسون دیگه..
من جای تو بودم میگفتم یکی در میونی چیزی بشینید یا اینارو جوری میشوندم که یا پسرا نتونن اجماع کنن یا به دخترام چیزی برسه..اینا خنگن فواید نمره الفی رو اخرش میفهمن ...هییی

واللو اولش به تلافی اون بلاهایی که مراقب های زن سر ما دخترا اوردن و نذاشتن تقلب کنیم همش حواسم به پسرا بود که تقلب نکنن ولی بعدش همه رو به حال خود رها کردم!

سماء جمعه 16 دی‌ماه سال 1390 ساعت 20:52 http://saamaa.persianblog.ir

سلام...
اووووووووووووه این عالیه که بری یه وبلاگ ولی چندتا دوست پیدا کنی اونم از نوع نابغه!
خوشحالم از آشناییتون امیدوارم متقابل باشه...
1.ایول به برکه...
2.خوش اومد...
3.اجازه هست یه موزیک هم قاطیش کنیم؟...
خوش باشید...گل

سلام دوست خوبم. ممونو از شما و لطفی که به ما داری. امیدوارم بتونیم دوستای خوبی برا هم باشیم

الی شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 20:27 http://haghayeghh.blogfa.com

منظورت گرای گر بود؟!ضمه بذار رو ۲تا گ!

دقیقا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد