خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

پیش به سوی شعر کوتاه خوشمزه ۵

سلاااااااااااااااااااااااااااام دوستای ناز نازی 

دیدم اوضاع وبلاگمون ناجوره؛ داره کویر میشه؛ گفتم بیام یه آب پاشی جارویی کنم برم. 

میگم پایه اید واسه شعرو شاعری دیگه؟! هان؟ حریف می طلبیم 

 

بچه های قدیم وبلاگ یادشونه. تو این پست باید یه شعر بگی که توش اون پنج تا کلمه ای که نفر قبلی تو کامنتش گذاشته؛ باشه. حالا یا شعر خنده دار؛ یا عاشقانه؛ یا فلسفی...خلاصه بی محتوا نباشه دیگه...همچی حرفه ای باشه. 

 

خب حالا بریم سراغ بازی  

نفر اول لطفا با این کلمه هایی که من میگم شعرشو از خودش دروکنه؛ و بعد خودش پنج تا کلمه بگه واسه بعدی(که البته بشه باهاشون شعر گفت). 

قسمت نظرات آزاده. فقط اینکه واسه کلمه های خودتون بذارین سایرین شعر بگن دوستان؛ ببینیم چند مرده حلاجن! 

کلمه های من: 

قبلنا؛ بعدنا؛ مهربون؛ شاخ؛ شنگول  

 

هی ی ی ی ی یادش بخیر. تابستون این پستو که گذاشتم خیلی از دوستامون بودن که حالا دیگه نیستن؛ دم همشون گرم؛ امیدوارم بازم بیان اینورا  ...  ...  ...

نظرات 65 + ارسال نظر
بارانی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 04:03


لب لعلی که زند خنده به پیمانه ی آن یار گل است

هر که این شعر مرا خواند و پسندید بسیار گل است


هیوا(امید) سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 12:11 http://seafearless.blogsky.com

نم نم ِ بارانی ببارید و شعر ِتری انگیزد
به لب لعل یار، گل خنده ای می زیبد

پیمانه نهاده بر کف و با ناز و عتاب گوید
طراوت شعر من از یارْ گل برخیزد


شیرین، ویس، لیلی، هاپو کومار، واویلا D:




خیلی خوب بود. عاااالی...مرسی

هادی سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:22

اوه اوه !!!
واقعا من در برابر خودم و بارانی خیلی فنچ تشریف دارم !!
البته کلا یه هفتست که با کلمات سعی می کنم شعر بگم ! ولی باز .... .

نه باباااااا
یه هفته ه ه ه؟؟؟
اختیار دارین. یکم دیگه سعی کن...منتظریم

هادی چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 02:37

پس از تلاش های طاقت فرسای طراوت ما از کمای غذایی بیرون اومدیم و الآن دوباره به شعر گفتم می پردازیم


شعری نویسم همچو ویس*
که باشند شیرین و لیلی در آن خیس
ندانم در این بین چه بر من گذشت
واویلا هاپوکومار مرا زده لیس ؟؟

ویس* : اشاره به منظومه ی ویس و رامین
و در جای دیگر شاعر می فرماید :

شبی شیرین می خورد ویسکی
و گوید به لیلی که تو کیستی
و لیلی بگفتا به آن در عتاب
واویلا هاپوکومار که تو نیستی!


نخ - کاموا - شلوار لی - میخ طویله - گاو !!


آخرش بوووود. خیلی باحال بود. آفرین؛ بابا شما که یه پا شاعر تشریف دارید!

شوخ ِ شب چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 23:25 http://shokhi.blogsky.com

سلام .

کوبیده میخ طویله بر زمین
کسی که شلوار لی به تن دارد
گرفته نخ و کاموا به دست
گاوی که حنایش دگر رنگی ندارد

مصداق بارز "قافیه چون به تنگ آید...شاعر به جفنگ آید" همینه که شاعر می فرماید "قافیه اندیشم و، دلدار من...گویدم مندیش جز دیدار من"!
پر حرفی بنده را به زیبایی اشعار دوستان ببخشید.

منکراتی، شوخی، شبانه، پیکان جوانان، سبیل!

نه بامزه بود شوخ شب!
خیلی خوش اومدید؛ منور کردید

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:28

اونی که تو کار منکراتیه
کار اون شبانه روز الواطیه
اگه دنبالم کنه با الگانز
واسه پیکانِ جوانان فاطیه
اسم این فرار اگه گفتی چیه؟
شوخی با سبیل داوود قاطیه

شمس العماره
شب پره
وروجک
آب انبار
پرستار


خیلی بانمکی باران

بارانی پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:30

کلمات

شمس العماره
شب پره
وروجک
آب انبار
پرستار

اوجوبه جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 00:24 http://www.ojobeam.blogsky.com

قبلنا چه شاخ و شنگول بودم
مهربون مثل گلستون بودم
بعدنا کی میگیره سراغمو؟
آخه هیچکس نمیدونه قدر منو....
خوب بید؟!
چه خوب موقه ای اومدما
دلم بارات تنگولیده بود

به به اوجوبه جون
خوبی عزیزم؟
تبریک میگم وصال یارو!

زهرا یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:26 http://loser-in-love.blogsky.com/

سلام دوس جون
شرمنده که دیر اومدم
یه مقدار حوصله ندارم
ولی به یادت بودم


سلام عزیزم.
چراااا؟

هادی یکشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 15:52

یک شب رفتم بر در شمس العماره
دیدم پرستار آب انار نداره
گفتا وروجک کجا میری تو ؟
اصغر برفته شب پره بیاره

(حتما با ضرب خوانده شود !!)

ساقی - خالی - ماهی - کاهی - راهی !!

با ضرب خوانده شد

بارانی دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 01:13

بدین بیشه تنها شدم همچو ببر

نفس کش نمی بینم این دور و بر!

عجب سوت و کور است بازار شعر

کجایند آن شاعران قدر؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خیلی جالبه.

دیونه دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:24 http://mymina.blogsky.com

قبلنا مهربون تر از بعدنا بودی
اینگونه دل ما را ربودی
شاخ و شنگول را هم آوردم
تا بگویی چه شعری سرودی

یه وخ سر نزنیا خیلی بد میشه.


میگما...یه وخ متن پستو نخونیا...خیلی بد میشه
باید با کلمات نفر قبلی شعر میگفتی
اما این شعرت خیلی بامزه بود. مرسی

دیونه دوشنبه 10 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 14:26 http://mymina.blogsky.com

در ضمن باز هم حجابتو رعایت نکردیا آخر میگیرنت

الی شنبه 22 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 20:25 http://haghayeghh.blogfa.com

من اومدم!

خوش اومدی عزیزم
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟!
حالا که اومدی دخترم یه شعرم در کن از خودت که بشه نور علی نور

نیلو چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:29

من تا نچینم از لعل لبت گلخنده بوسه را
یارا نتوانم که بنوشم پیمانه شراب ناب شیراز را

اصن ی وعضیه ب خدا آخه دختر انقدر جیگر
وبتون توپه دمتون هات خیلی باحالین دوستون میدارم


به به! ب ب به به
عجب شعری طراوت(یا همون تلاوت) نمودی نیلو جااان
دم تو هم آتیش
خودت باحالی؛ دهه!!

منم یه دوست دارم اسمش نیلوست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد