خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

hesitate!!!!!!!!!!!!!!!!!!..........come back to home plzzzzzz

بلادونا و برکه ی عزیز تر از جانمان، جاتون فوق العاده خالیه..... برگردین خونمون 

اینجا خیلی خوبه، باور کنید...... 

میگید نه، نگاه کنید: 

همه چی و همه جا انتظار شما رو میکشه..... 

.

.

.

.

.

.

.

1) آسمون آبی و یه تیکه ابر خوکشل ( که بهار 4 ازشون خبری نیست)  

 

2)یه جایی که هم توش درس میخوندیم و هم با لپ تاپامون سرچ مرچ و فیلم میبدیدیم و هم تلویزیونی که دور هم مختارنامه و ستایش و شوق پرواز و .... میبدیدیم (آی بلادونااااااااا، شهاب حسینی هم داره آآآآآآآآ)

 

 

3)برکه جونم، حتی صحرا هم رفته تخت بالا و تخت پایینو برات خالی گذاشته

 

 

4) کجاییییییی برفک، که یادت بخیر

 

 

5) یخچالتونم که خالیه، البته من تو جا یخیشو پر کردم که سوت نکشه

 

 

6) فضای سبز و خوب محوطه ی بیمارستانمون

 

 

7) عروسکامون که چشم به راهتونن

  

 

8) جای خالیه لپ تاپ بلادونا جون

 

 

9) عکس روی در کمد برکه

 

 

10) کمد خالیه بلادونا

 

 

11) در ورودی و جای خالیه دمپاییاتون

 

 

12) میزی که همیشه روش پر بود..... جای خالیه عسل و گردوی برکه..... جای خالیه پسته های خندون بلادونا

 

 

13) آشپزخونه ی.....

 

 

14) اتاق خالیه شمااااااااااا

 

 

 

15) کمد اتاق خالیییییییییی که انتظار پر شدن میکشه...  

 

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.  

. برگردیننننننننننننننننننننننننن دیگههههههههههههه

نظرات 9 + ارسال نظر
فری دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 12:48 http://fffery.blogsky.com/

اشکم در اومد
ولی اینجا واقعا خوابگاست؟! من اگه همچین جایی داشتم احتمالا دیگه بر نمی گشتم خونه! و 100% دیگه هرگز ازدواج نمی کردم! زندگی از این بهتر؟ دیگه چی می خواین؟ زود باشین برگردین مرفه های بی درد!

آره واقعا اینجا خوابگاس
ولی از حق نگذریم این امکانشون خیلی خوبه به خدا
.
اما جای دوستامون خیلی خالیه

طراوت دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 13:45



دیروز از دور بلادونارو جلو خوابگا دیدم که منتظر سرویس بود!!!
نکرد یه سر به ما بزنه!
دیگه نمیرم اون خوابگا پیششون!
جدی گفتما بلی!

بلادونا: چرا آخه به من نگفتی که تو اونجایی؟ هان؟ خیلی دوست داشتم ببینمت واقعا که اومده بودم با مطی که یه کار داشت اونورا با تاکسی ساعت۸ اومدم با ۹سرویس برگشتم!!!!!
طراوت: من جلو بیمارستان بودم که رقیه گفت اونجایی! خاستم بیام اما دیگه سرویس اومد.
.............؛هر جور راحتین
memol: آره امروزم تو یونی بلادونا رو دیدم بهش گفتم طراوت زیر پل تورو دیده، چرا نیومدی پیش ما؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا انگار نه انگار

belladona دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 22:29

سلام عسل من حالت خوبه؟ خوش میگذره؟ اوضاع پایان نامه چطوریاس؟
الان این عکسا و این پستتو که دیدم خیلی ناراحت شدم خیلی. واقعا روزایی رو با هم بودیم که از ته دل خندیدیم و از با هم بودنمون خدا رو شکر کردیم. شاید باورت نشه ولی من هنوزم فکر می کنم که ما هم اتاقیم و هیچی عوض نشده و هرگز یک لحظه هم فکر نمی کنم که شما رو از دست داده باشم. الان که گهگاهی یاد این می افتم که شما اونجا آرامشی رو بدست آوردین که اینجا خبری ازش نبود واقعا خوشحال میشم.من برای شماها بهترین ها رو آرزو می کنم و می دونم که اینقدر خوبین که خدا هم اتاقی خیلی خوب هم نصیبتون می کنه دوستای گلم

سلاااااااااام بدون شما نهههههههههههههه
.
ممنون بابت این همه جملات محبت آمیز
اما نه اینا (جملات با احساس) و نه اونا (هم اتاقیه جدید) نمیتونن جای شمارو برامون پر کنن

یک پیر دوشنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 23:59 http://arshadane.persianblog.ir

برگرد به من مثل پرنده ای که درختشو پیدا کنه
برگرد به من مثل کسی که شبونه هوس دریا کنه

من که دلم اب افتاد .من دارم میااااام جامو خالی نگه دارییییید

باشه تخت برکه مال شمااااااااا

قیچی سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:32

سلام
خیلی خوب و احساسی بوود.
میدونی یه چیزی هست..اونم اینکه آدم بعضی مواقع باید به دوستاش حق انتخاب بده...حتی اگه اوون انتخاب باعث دوری بشه
ولی خوب اگر امکانش باشه دوستان برگردن خیلی خوب میشه.
.
حالا من با بلادونا صحبت میگنم راضیش میکنم برگرده...البته به شرطی که شوما و اوون طراوت که همه آتیشا زیر سرسه، قول بدین دیگه عکس های ریسایز نشده استفاده نکنین که آدمو له میکنه تا بالا بیاد.
.
پ.ن:
راستی اوون فن کوئل که عکسا بوود، سردم میکنه؟؟؟
اونی که ما توو اداره داریم خیلی مزخرفه ... فقط خودشو خنک میکنه

باشه، منتظرمااااااااااااااااااااا ببینم چی کار می کنی؟
ما که استاد جایزه دادنیم، شما اگه تونستی نظر برکه و بلادونا رو تغییر بدی تا برگردن پیش ما یه سفر دور مشهد جایزه میگیری + ریسایز کردن عکسامون
.
.
.
پ.ن:
راستی اون فن کوئله یه یخچالی درست میکنه بیا و ببین!

حسام سه‌شنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:35

سلام ؛

راست میگه.کجایین برگردین...

آخ.. گل گفتی...

لی لا یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 20:47 http://halogen1983.blogfa.com

سلام
ببخشید من یه سوال بپرسم جوابمو میدید آیا؟
من مدتی نبودم نمیدونم چی شده، چرا بلادونا و برکه از خوابگاه شما رفتن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

جمع باصفا و بی ریایی داشتید دور همی...ایشالا که برگردن

بلللللللللللهههه

مارو قبل از عید بردن یه خوابگاه دیگه. اونجا برامون سخت بود، چون به اینجا عادت کرده بودیم. هم برای خرید روزانه، همم تا اراده میکردیم می تونستیم بریم حرم.
اواخر فروردین بهمون گفتن بچه هایی که تمایل دارن برگردن اسامیشونو بدن. قرار بود هممون برگردیم. اما یه شرایطی پیش اومد که دو دوست گلمون اونجا رو انتخاب کردن. ما هم به نظرشون احترام گذاشتیم. اما از هر تلاشی برای برگردوندمشون دست بر نمیداریم.


ایشاللللللللللللله

لی لا دوشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 13:45 http://halogen1983.blogfa.com

سلام
که اینطور! متشکرم از توضیحات...انشالله که جمع دوستانه تون به وضعیت قبل برگرده

علیک سلام
ممنون گلم. ایشاله

فرزانه سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:20 http://room417.blogfa.com

بابا چرا الکی غمگین میکنی ماجرا رو
راستی شما کدوم شهر دانشگاهتون
هم این خوابگاتون و هم اون یکی خیلیییییی هتله
باباااااا
ما تویه دخمه بودیم

غمگین هست دیگه
.
مشهد، واقعا
خب ما هم همینو میگیم دیگه، ولی این دو دوست گلمون نمیان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد