خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

آینده

بعضی وقتا آدم قلقلکش میاد که از آینده یه گوشه ش رو ببینه اینطوری شاید الان بتونه یه تیکه ی آزاردهنده ش رو اصلاح کنه. البته موضوع به همین سادگیام نیست آخه ممکنه این سیب تقدیر هزار تا چرخ بخوره که تو به ۷۵۰ تای اون هیچ اشرافی نداری! شاید درست ترش اینه که بعضی وقتا بشینی و سریال مهیج زندگیت رو تماشا کنی... پس نتیجه گیری اخلاقی این میشه که خدایا شکرت!

Belladonna جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 22:49

نظرات 11 + ارسال نظر

جعفری نژاد جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:06

اولا ... اول
ثانیا ... احوال شما
ثالثا ... دست از سر موش های بخت برگشته برداشتید ان شاء الله
رابعا ... تجربه ثابت کرده دیدن آینده در حال چیز همچین جالبی هم نیست
خامسا ... هوس از این بازی ها کردیم که در دست این خانومست

اولا عجب سعادتی
ثانیا خوبیم و ممنون از احوالپرسی شما
ثالثا اون موشا فعلا که با زندگی ما عجین شدن و حالا حالا ها هستیم در خدمتشون
رابعا یه گوشه ش فقطططط یه گوشه ش!
خامسا من فک می کردم این بازی ۱۰۰ درصد وطنیه نگو دوستان در اونور آب هم بازی می کنن قدرت خدا:دی
سادسا خعلی خعلی ممنون از حضور شما

لیدا شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 01:55 http://yellow-harmony.blogsky.com/

منم زیاد بهش فکریدم! :دی
آخر همه فکرا این شد که زندگی همین جوری که هست باحاله!
Live
laugh
lOve

لینکت می کنم با اجازه . . .
به منم سر بزن دوس داشتی

آفرین به این نتیجه گیری تو واقعنی هم همینطوریه زندگی خنده عشق(بسوزه پدرش )
ممنونم ازت عزیزم. وبلاگ ما گروهیه و ما خوشحال میشیم از تشریف فرماییه دوست عزیزی مث شما

محبووب شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:57 http://mahboob-mahboob.blogsky.com

درووووووووود

خوبی عزیزم؟ خوشی بانوی زیبایی ها؟
الهیییی، این خانمه چقدر هنرمنده. من فقط بلدم از این بازیها ساده اش رو درست کنم. آدم دلش میخواد از دستش بگیره بازی کنه :)

ایده خوبی دادی. اما گاهی هم دونستن آینده می تونه ترسناک باشه. گاهی هم دونستنش میتونه آینده رو برامون خوصله سر بر کنه. همون نتیجه گیری شما رو عشق است:)

یادم به اون سریاله افتاد که یه گربه با یه روزنامه میومد دم در خونه آقاهه و براش از آینده خبر می آورد. خیلی دوس داشتمش. هم اون آقاهه رو . هم اون گربه هه رو :)))

سلام جیگر طلا
من خوبم تو خوبی گلم
خودتو عشقه محبووب جون
آره دیدم اون فیلمو منم اون آقاهه رو دوست داشتم اون زمونا ولی الانو نمی دونم باید دوباره ببینمش

قِرِلی شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 17:43 http://sereeno0.blogfa.com/

الهی قربون بلی خودم برم که این روزا چه فلسفی شده

و اینکه خو یاده این بازی هم به خیر ..
که بیشتر شغل آینده ی شوهر های آیندمونو یا خودمونو توش پیش بیشن می کردیم

منم می گم خدا رو شکر
و چقدر خوبه که خدا رو شکر کنیم
قربون تو خوشمل خانوم خودم

قرلی جون فلسفی شدم من؟
آآآآره چقده باحال بود خدایی
فدای تو دختر جیگر برم که شور و نشاط جوونی همیشه تو کامنتات موج می زنه

یاسی شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 21:16

بلادونا جونم این آینده همین امروز ماست .امروز و درستش کنیم میشه فهمید فردا چی میشه.منم خداییش گاهی دوست دارم ببینم فردا چی میشه اما واقعا اگه خدا صلاح بدونه با یه نشونه هایی از فرداها بهمون خبر میده.فقط باید خوب این نشونه ها رو دید.
خیلی شکر گذاریت خوشکل بود .خدایا شکرت.

قبول دارم یاسی جون
در این مورد خاص من فقط می خوام بدونم این وقتی که گذاشتم واسش ارزشش رو داره و با جایی می رسه؟ اگه نه که ولش کنم بره

قیچی شنبه 24 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 23:09

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یکدم عمر را غنیمت شمریم
فردا که ازین دیر فنا درگذریم
با هفت هزار سالگان سر بسریم
....
البته خیام هم آدمی بووده و مثه بقیه آدما ممکنه یه وختایی جوگیر میشده و شعار میداده...اما نیگا که کنی میبینی این حرفش حقه... چون ما که هنوز بلد نیستیم گذشته مون رو که جلوی چشممونه، چراغ راه آینده کنیم و اشتباهات قبلی رو تکرار نکنیم، قطعا از دونستن ِآینده هم ترفی نخواهیم توانست بَست...اونم آینده ای که که به زعم من از اوون 1000 چرخ سیب سرنوشت، حتی یه دونش هم در اختیار ما نیست...

خیلی خیام جیگره کلا میگه دو روز دنیا رو بی خیال غم و غصه شو می بزن. بدون تعارف از درسهایی که نمی گیریم گفتی. آره حق با توئه ا.ن سیبه همچین می چرخه که در گردشش هیچ نقشی نداریم جز تدبیری که هر دفه تو این وقایع بکار می گیریم. این پست رو که می نوشتم یاد فیلم The Butterfly Effect
http://en.wikipedia.org/wiki/The_Butterfly_Effect
افتادم که بر اساس اثر پروانه ای
http://en.wikipedia.org/wiki/Butterfly_effect
ساخته شده که می تونه واقعیت داشته باشه.

رها یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 00:33 http://fair-eng.blogsky.com

پس خدایا شکرت.... :)

واقعا

stranger یکشنبه 25 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 15:30

I was surfing the net while I happened to meet this weblog in which I found a lot in common in our interests and our desires.
so, if you'd let me in, I 'll be one of you and we'll have fun ...

Hi stranger
or maria...
its my honour that you like our blog and we could be good freinds

stranger دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:51

thank you lots for letting me in....
I hope if we can have great times together...

your wellcome
i hope so
thank you for your comments