خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

چگونه میتوان خورشید را در بند کشید

چگونه میتوان دستان خورشید را بست ؛ که بستند چگونه میتوان فرق ماه را شکافت؛ که شکافتند چگونه میتوان تمام عالم را یتیم کرد؛ که کردند چگونه میتوان ولی خدا را خانه نشین کرد؛ که کردند چگونه میتوان کاری کرد که امام ات در بی کسی و مظلومیت نیمه شبها سر در چاه گذارد...

 مگر علی هم او نبود که در دامان پیامبر رشد کرد مگر او نبود که پیامبر در باره او فرمو د: "من کنت مولا فهو علی مولا " و یا "انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى" و همچنین فرمود:" انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى اهل بیتى و انهما لمن یفترقا حتى یردا على الحوض  (من در میان شما دو چیز بزرگ و وزین میگذارم کتاب خدا و عترتم را و آندو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد گردند.) "

 مگر او نبود که پیامبر بارها و بارها از عشق و علاقه وافر خدا و خود به او سخن گفت:  "على مع الحق و الحق مع على".  "هر که على را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر که على را دشمن بدارد با من دشمنى کرده است و کسیکه على را اذیت کند مرا آزار رسانده و هر که مرا آزار رساند خدا را آزار نموده است"

مگر او نبود که جان در کف گرفته ؛در بستر پیلامبر خوابید مگر او از همان پنج تن آل عبا نبود؛ مگر علی نبود که پیامبر فرمود :"انا مدینه العلم و علی البابها ....   " یا در جای دیگری فرمود: "یا علی انت بمنزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی: ای علی! نسبت تو به من مانند نسبت هارون به موسی است جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود"

 چگونه کسی میتواند بگوید تو را قبول ندارد و پیامبر را قبول دارد یا تورا قبول ندارد و خدا را قبول دارد؛به خدا راه رسیدن به خدا و رسولش از تو میگذرد.

باورم نمیشود چگونه همان کسانی که ادعا میکردند اصحاب و یار پیامبر هستند بعد از وفاتش دخترش را سیلی زدند (برام خیلی عجیبه که فقط 60 روز بعد از وفات پیامبر حضرت فاطمه شهید کردن) و با علی چنین کردند با حسن و حسین چنان.

بعد از تو علی نمی دانم چگونه زمین میچرخد و حیات ادامه دارد به خودت سوگند که امشب همه عالم یتیم شده است از تو هیچ نمیتوانم بنویسم فقط میدانم آنقدر بزرگی که در ذهن من نمیگنجی در بزرگی تو همین بس که هر چه دعاهای زیباست دعاهای توست با مناجاتت(مناجات حضرت امیر) نهایت معرفت و زیبایی را نشانه رفتی :

" مولای یا مولا انت المولا و انا العبد و هل یرحم العبد الا المولا؛ مولای یا مولا انت المالک و انا المملوک و هل یرحم المملوک الا المالک؛ مولای یا مولا انت العزیز و انا الذلیل و هل یرحم الذلیل الا العزیز...

و نهایت عشق را آنجا که در اوج زمزمه عاشقانه ات در کمیل فرمودی: 

" فلئن صیرتنی للعقوبات مع اعدائک  و جمعت بینی و اهل بلائک و فرقت بینی و بین احبائک و اولیائک فهبنی یا سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک و هبنی صبرت علی حر نارک فکیف اصبر علی النظر الی کرامتک......

و نهایت علم و بزرگیت را با نهج البلاغه ات که دریای بیکران علم و انوار الهی ست. 

(خدا را ؛ خدا را؛ در باره فقرا و تهیدستان ؛ آنها را در زندگی شریک خود سازید؛ امام علی ع) 

علی را وصف در باور نیاید         زبان هرگز ز وصفش بر نیاید 

علی  با  درد غربت اشنا بود        علی تنها ترین مرد خدا بود

علی دراستین دست خدا داشت         قدم در استان کبریا داشت

علی سوزوگدازی جاودانه ست         علی رازو نیازی عاشقانه ست

دل دریایی اش دریای خون بود      زخون باغ وبهارش لاله گون بود

علی  را وصف در باور نیاید           زبان هرگز زوصفش بر نیاید

علی  با درد غربت اشنا بود         علی تنها ترین مرد خدا بود

نوای عشق اثنای علی بود          اذان سرخ اوای علی بود

علی را قدر پیغمبر شناسد          که هرکس خویش رابهترشناسد

علی را وصف در باور نیاید          زبان هرگز زوصفش برنیاید

علی با درد غربت اشنا بود            علی تنها ترین مرد خدا بود

دل زعشق تودریاشد یا علی          جان زعشق توشیدا شدیا علی

ما به عهد تو پایبندیم یا علی          تا به مهر تو پیوندیم یا علی  

                                    آهنگش

نظرات 19 + ارسال نظر
فاطمه جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:40

شیعه بودن و ماندن خیلی سخته .پیرو علی بودن خیلی قدرت میخواد ایشالا بتونیم قطره ای از این دریا رو درک کنیم

کاملا موافقم خیلی سخته؛ اونقدر که خیلی از ما ها فقط به اسم شیعه ایم نه در عمل

Belladona جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 18:01

بسیار زیبا و تاثیر گذار ....
فقط یک دو سه جا غلط املایی داشت :-)

متشکرم ؛
وقتی از بزرگی چون علی بخوای صحبت کنی خود به خود کلماتت قشنگ میشه و تاثیرگذار

belladona جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 18:47

سلاااااام برکه جونم خعلی قشنگ نوشتی جیگر اصن خیلی حال کردم نمی دونستم اینقده دست به قلمت خوبه عسلم
ایشالله که بتونیم علی رو بشناسیم و از دریای علم و معرفتش نصیب ببریم به حق علی(اسمایلی ریحانه)

آره بللی جونم ما دست به قلممون اینجوریاست دیگه
البته راستش رو بخوای من قلمم خوب نیست ولی شاید قضیه آنچه از دل برآید بر دل نشیند باشه ؛و شاید هم این باشه که هرچه از علی بنویسی خودش قشنگ میشه

طراوت جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:34 http://nabeghehaye89.blogsky.com

افرین برکه جون به این قلم رسااااااااااااااااااااااا
زیبا نوشتن کردی گلم

زیبا

ممنون طراوت جونی شرمندم کردین گلم

یک پیر جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 22:56

واقعا کی میدونه عهدش چی بوده و الان کی بهش پایبنده ؟
مرسی خیلی عالی بود

کاملا درسته ؛به نظر من امام علی تو این زمان بیشتر از هر زمان دیگه ای تنهاست

Sina شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:33 http://1aramesh.mihanblog.com/

امشب، شب ناله در فراق پدری مهربان است که غیر از چاه و نخل و ماه، کسی گریه‏اش را ندیده بود...

پدری دل‏سوز که با آه همه کودکان یتیم، شریک بود و غصه‏های همه را بر جان خود هموار می‏کرد، ولی کسی از غربت او و دردهای دلش، با خاری در چشم و استخوانی در گلو، خبر نداشت...

سالروز شهادت اول مظلوم عالم، امیرالمومنین علی(علیه السلام) بر همه شما دلسوختگان شب های قدر تسلیت...

التماس دعا...

علی راقدر پیغمبر شناسد
که هرکس خویش را بهتر شناسد

یه هموطن اهل تسنن شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:37

سلام.دوست عزیز این کامنتو یه جبهه گیری ندون فقط دارم ازت سوال میکنم کاری که تو هم میتونی بکنی.بهتر نیست به عنوان یه تحصیلکرده کمی منطقی فکر کنی ومدام چیزایی رو که از بچگی تو مغزت فرو کردن بدون تحلیل کردنش بازگو نکنی؟یعنی چی این جمله : چطور کسی که امام علی رو به قول شما قبول نداره میتونه پیغمبر رو قبول داشته باشه! این دو تا چه ربطی به هم دارن ؟! ارادت به دو نفر مجزا چطور میتونه اینقد به هم ربط داشته باشه که شما خیلی راحت دیگرانو متهم میکنید که اگه به یکی از اصحاب عزیز پیامبر به قول شما ارادت نداشت پس پیغمبر رو هم قبول نداره؟! یه ذره بهش فکر کن عزیز من.چرا تو بزرگ کردن یک شخصیت اینقد غلو میکنید؟چرا شماها قران رو ول کردینو چسبیدین به یه مشت حرف(حدیث) که اصلاْ معلوم نیست از کجا اومده ومنبعش صحیح هست یا نه؟به من بگو چطوری میتونی با قاطعیت بگی یه حدیث واقعاْ مال همون کسی که گفتن؟ (این شامل احادیث اهل تسننم میشه)ببخشید اما شما دارید مقام امام علی رو از پیغمبرم بالاتر میبری بر چه اساس نمیدونم!کی گفته حضر ت فاطمه کشته شده زشت نیست یه تحصیلکرده دنبال حرف بی سندو مدرک چنتا آخوند راه بیفته تا چند سال پیش که حضرت فاطمه فوت شده بودن ظرف این یکی دو سال یهو شدن شهید!و مایه شرمه که یکی از اصحاب پیامبر کسی که اسلام رو به ایران اورد کردینش قاتل فاطمه.بهتر نیست دست از دامن زدن به اغتشاشات ۱۴۰۰ سال قبل عربستان سعودی که تا حالا کشیده شده!!!!! بر داریمو تو حال زندگی کنیمو مشغول بشیم به جمع کردن ادمها دور هم نه با گفتن جملات تحریک کننده احساسات یه قشر بخصوص آدم هارو از هم دور کنیم؟ شما اگه میخوایم آدم درستی باشیم لازم نیست مدام برای آدم های خوب دیگه هورا بکشیمو قربون صدقشون بریم خودمون ادم خوبی باشیم خیلی بهتره.مطمئنم اولین چیزی که اومده تو ذهنت اینه که بنده دارم از حضرت عمر یا کسای دیگه دفاع میکنم خیر خانوم بنده اصلاْ به اون آدم ها و اتفاقات که اون زمان افتاده فکر نمیکنم.از این عصبانیم که چرا هنوز ما داریم در مقام اهل تشیع و اهل تسنن که تو هردو مذهب تندروهای بی فکر وجود داره دنبال دعوای آدمای ۱۴۰۰ سال پیشو میگیریم و باهاش ادمهایی رو که امروز در کنارمون به عنوان هموطن زندگی میکنن رو میرنجونیم... در ضمن اونایی که گفتن اهل تسنن امام علی بزرگوار و حسین وسایرینو قبول ندارن بهت دروغ گفتن.اهل تسنن به همه این بزرگوارا ارادت داره فقط فرقش با اهل تشیع اینه که اونارو زیادی بزرگ نمیکنن و مثل شهریار کوته فکر بکننشون خدا.شاد باشی خوشحال میشم جوابتو بدونم.

دوست عزیزم سلام
متشکرم که مطالبم رو خوندید و لطف کردید که نظر گذاشتید.راستش من فقط یه درد دل عاشقانه و از سر سوز دل برای کسی که برای من الگوی عدالت وحقانیته نوشتم . باید بگم که من دوستان زیادی از اهل تسنن دارم و ضمنا همین الان هم یکی از بهترین دوستان من اهل تسنن هستن و کاملا میدونم که اونها هم حضرت علی رو قبول دارن اصلا علی اونقدر روشنه که کسی نمیتونه قبولش نداشته باشه و من اصلا این پست رو در مقابل اونها ننوشتم ؛ضمنا من اصلا دنبال ایجاد اغتشاش نیستم و از کسانی هم که دنبال این اغتشاشاتن متنفرم (و کاملا میدونم که اونها چه اهداف شومی دارن) و من نظرم اینه که من که یک شیعه ام با دوستان سنی ام خواهر و برادرم و همگی مسلمونیم ؛
ضمنا دوست من حق با شماست نمیشه به هر حدیثی استناد کرد چون بعد از وفات پیامبر همگی میدونیم که معاویه هزینه های گزافی رو خرج کرد تا احادیث جعلی ساخته بشه و ...اما میشه به بسیاری از احادیثی که مورد توافق هر دو مذهب اند استناد کرد ضمنا شاید هم خیلی نیاز به احادیث نباشه فقط کافیه تاریخ اسلام رو بخونیم و با تفکر و عقل و منطق علی رو بشناسیم .من مطالبم رو بر اساس مطالعاتی که داشتم گفتم و تک تک حرفام رو مستند گفتم نه صرفا بر اساس به گفته شما حرفهایی که تو سرم فرو کردن ؛ بلکه چون اعتقادم این بوده که "خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج "در نتیجه دنبال این بودم که بدونم حقیقت ابتدای دینم چطور بوده و حقیقت چی بوده .جالبه که چون موضوع برام مهم بود راجب این موضوع اگر کتابی از اهل تسنن هم گیرم اومده خوندم و با بچه های تسنن هم اگه تونستم صحبت کردم جالبه که دونستن نظر اهل تسنن اتفاقا اعتقادم رو به مطالبی که گفتم و حقانیت و بزرگی امام علی بیشتر کرد.من برای تمام صحبت هاتون جواب دارم جواب کاملا منطقی و مطابق با عقل؛ولی اگه بخوام به همشون جواب بدم باید 10 صفحه تاریخ اسلام بگم که امکان پدیر نیست و از حوصله من و شما خارجه. من فقط برای ابراز ادب به شما به یکی از فرمایشاتتون جواب میدم. ولی ازتون میخوام خودتون برید دنبال جواب بقیه صحبت هاتون ؛ یه کم مطالعه کنید ؛ژیدا کردن جوابشون سخت نیست .تمام حرفایی که گفتم اعتقاد منه که با فکر کردن ومطالعه بهش رسیدم ( البته میدونم که در زمینه دینت هرچقدر هم که مطالعه کنی باز م کمه) . شما چقدر تو این زمینه مطالعه داشتید؟
اگه گفتم "راه رسیدن به خدا و پیامبرش از علی میگذره "از اینجا گفتم که پیامبر فرمودن :"کسی که خدا را بشناسد پیامبرش را می شناسد و کسی که پیامبر را بشناسد ولی اش را میشناسد" ما هیچ وقت اعتقاد نداریم که مقام امام علی از پیامبر بالاتره بلکه به نظر من علی از پیامبر جدا نیست (من کنت مولا فهو علی مولا " و یا "انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى" "یا علی انت بمنزله هارون من موسی الا انه لانبی بعدی:) " و همانطور که وقتی خداوند سوره توبه را نازل کرد به پیامبر فرمود: این سوره را به کس دیگری ندهید تا برای مردم تلاوت کند یا خودت و یا کسی که شبیه توست باید برای مردم تلاوتش کند و پیامبر به علی فرمود تا آن را تلاوت کند ؛این ها چه چیز رو نشون میده؟ اشتباه نکن ما هیچ وقت نمیگیم امام علی نعوذبالله بالاتر از خدا و رسولشه ؛علی بنده خدا و ولی خدا بود ولی یکی از بهترین بندگانش که بعد از پیامبر بالاترین مقام رو داشتن و همانطور که در احادیث شییعه و سنی همگی معترفند؛ بعد از ایشون هم فرزندانشون که نوادگان پیامبرن بالاترین مقام ها رو دارند( البته همه فقط معترفن و در عمل هیچ چه شیعه چه سنی ).
در آخر من فقط یه چیزی برای یادآوری به خودم میگم ؛خیلی باید در زمینه دینمون مطالعه کنیم به نظر من پیامبر و امامان مون مربوط به گذشته نیستن بلکه برای تمام عصر ها هستن و تاریخ همیشه تکرار میشه پس باید به گذشته نگاه کنیم و حقیقت پیدا کنیم تا زندگی حال و آیندمون درست باشه

Sina شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:38 http://1aramesh.mihanblog.com/

سلاملکم...

خوشحالم با وب دوس داشتنیتون یهویی آشنا شدم...

کوچیک شما، سینا هستم. کارشناس رشته دوست داشتنی آی تی... یعنی با اجازتون چند ماهی هست لیسانس شریف رو گرفتیم...

البته پروفایل من داستان زیاد داره ولی حالا بماند...

اگه حال و حوصله داشتین و البته اگه افتخار دادین یه سری هم به وب ما بزنید بد نیستا...

سلام دوستی سینا
مدرک کارشناسیت مبارک
احتمالا شما هم باید بذاری در کوزه آبشو بخوری

Sina شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:39 http://1aramesh.mihanblog.com/

آ راستی یه چیزی می خواستم بگم و اونم اینه که وب دوس داشتنی دارین...
.
.
.
.
فعلا همین... حالا تا بعد...
.
.
.
یا علی... التماس دعا...

belladona شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:54

به یه هموطن اهل تسنن(خدا عالمه!):
هموطن جون واسه چی شهریار کوته فکر شد آخه خواهر من؟ کی پشت سر چند تا آخوند راه افتاده؟چه ربطی داره؟ چرا تاریخ رو تحریف می کنی آخه؟

طراوت شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 20:50 http://nabeghehaye89.blogsky.com

آفرین برکه جونم. جوابت به هموطن اهل تسننمون خیلی خوب بود عزیزم.
از این دوست خوبمون ممنونم که بحث جالبی راه انداخت

یه هموطن اهل تسنن یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:33

سلام خانوم برکه.خوبی؟ببخشید اما شما باز رفتین سراغ احادیث.هر پاسخی که دادین از احادیث گرفته شده که باز همشون زیر سوالن گیرم یه حدیثی مورد توافق هر دو مذهب باشه چیو ثابت میکنه؟قبول کردن یه امری از طرف یه عده که ثابت نمی کنه او مسئله درسته.در مورد اون قضیه تلاوت سوره توبه چه کسی واقعاْ میدونه این سخن پیامبره.ظاهراْ متوجه عرض بنده نشدید من با حدیث وحرف مشکل دارم.پیامبر اینو فرمودنو امام فلانی اونو فرمودن که نشد سند وشما خیلی خوب میدونید تاریخ هم باز یه مشت حرفه و حتماْ باید تو صحت اینها شک کرد چون پای اخلاقیات در میونه.مثل این نیست که بگین حرف یه شاهی چیزیه اینور اونر شه موردی نداره(که داره) دین مقوله ایه که همیشه ادم های زیادی درگیرشن ونمی شه براحتی یه مشت حدیث از هر نوعی رو روش حساب کرد شما یه منبعی مثل قران برای پاسخاتون استفاده کنید براحتی مورد قبول همه ست.اصلاْ دور نریم شما فکر کن یه حرفی تو طبقه اول خوابگاهتون روز قبل زده شده به من بگید آیا اون جمله دقیقاْ به همون حالتی که گفته شده روز بعدش به طبقه چهار خوابگاه میرسه؟ باور کنید هرگز اون جمله دست نخورده به شما نخواهد رسید.هرکسی بر اساس جهت گیری ها و تفاسیر خودش اونجور که دوست داره اون جمله رو برای شما بازگو میکنه.مطمئنم به همچین مواردی بارها برخوردین.پس چطور میشه پذیرفت سخنی که ۱۴۰۰ سال پیش زده شده دست نخورده مونده باشه و یا حتی به قول خودتون ممکنه اصلاْ همچین حرفی زده نشده باشه و کاملاْ جعلی باشه.بنابر این چکار باید کرد نمی شه به زمان قبل بر گشت مطالعه تاریخ هم درست مشابه مطالعه همون احادیثه ممکنه کذب باشه تاریخو راحت میشه تحریف کر پس بهتره به اشخاص کار نداشته باشیم.امامان و اصحاب مربوط به گذشته هستن ودین ربطی به این نداره که بشینیم مدام حرفای امام علی حضرت عمر و سایرینو زیرو رو کرد چون هرگز به نتیجه ای نمیرسیم که اگه میرسیدیم امروز شکافی که بین مسلمونها به اسم شیعه و سنی افتاده وجود نداشت.اگر میبینید که پیامبر رو به عنوان یه شخص جزئی از دین میشه قلمداد کرد چون در قران بارها و بارها از پیامبر نام برده شده و به ایشون وحی میشده بنابر این سخن پیامبران همون آیات کتاب آسمونی هست اما با احترام به عقاید شما اونچه امامان و اصحاب میگن فقط در سطح تفسیر آدم هایی معمولی مثل بنده و شما هست و نه بیشتر.به امامان وحی نشده وصرف اینکه فلان امام پسر فلان امام دیگه هست و سر آخر میرسه به پیامبر برای کسی معصومیت نمیاره که اگه اینطور بود پسر نوح جزو کافران نبود.بنده اصلاْ اشخاص (امام و اصحاب) رو جزئی از دین نمیدونم بلکه اونها فقط یک عده آدم مثل منو شما بودن که ادم های شریف و با اخلاقی بودن که تو این عصر هم از همون نوع ادم ها زیاد پیدا میشه (خدارو شکر) فقط ما دینو معجونی کردیم از سیاست و اشخاصو دعواها و بگو نگو ها.حرف من اینه آیا واقعاْ ما نمیتونیم بفهمیم عدالت چجوریه که برای فهمش حتماْ باید یه نفرو پیدا کرد که دنباله روش بود؟یه نمیتونیم بفهمیم ظلم چیه؟شریف بودن چه شکلی میشه که حتماْ برگردیم به گذشته ویه شخصیو پیدا کنیم که بگیم این خوب میفهمیده عدالت چیه دنبال این راه بیوفتیم.واقعاْ شما نمیتونی انسان با اخلاقی باشی باید حتماْ الگو بیارن ببینین؟گمان نمیکنم به قدر کافی با هوش هستین.راستی فرصت نشد بگم وبلاگتون با مزه است و اینکه جریانه این اسماتون چیییه؟

سلام دوست من
اولا که شما ادعا میکنید که احادیث و تاریخ رو قبول ندارید ولی بیشتر از من قبول دارید اگر قبول نداشتید بر چه اساس مذهب تون(تسنن) رو انتخاب کردید؟بر اساس قرآن ؟(که چنین چیزی نیست) یا بر اساس احادیثی که خودت قبول داری؟
به نظر من شما قران نخوندی.اگه هم خوندی با تفکر نخوندی چطور قران خوندی و اون همه آیات روشن رو ندیدی؟
"انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزکوة و هم راکعون (سوره مائده آیه 55("
" یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول. و اولی الامر منکم["
"انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا"
"قل لا اسألکم علیه اجرا الا المودة فی القربی"
و کلی آیات دیگه...
شما از این آیات چی فهمیدید ؟
ضمنا اگر قران بخونی باید بدونی که آیات قران بر اساس اتفاقاتی که در تاریخ اسلام رخ میداده نازل میشده در نتیجه ما باید ؛ تاریخ اسلام رو بدونیم تا تفسیر و معنی درست آیات رو بفهمیم؛و بدون دونستن تاریخ اسلام آیات قران رو چپه معنی میکنیم. پس از اون آدم هایی نباشیم که به بهانه اینکه به این اطمینانی نیست و به اون اطمینانی نیست و ...سر جاشون میشینن و دنبال پیدا کردن حقیقت نمیرن.بله من قبلا هم گفتم احادیث جعلی خیلی ساخته شد ولی عقل ما بالاتر از همه این هاست. وقتی احادیث شیعه و سنی رو کنار قران و تاریخ اسلام بذاریم احادیث درست و اتفاقات تاریخی درست روپیدا میکنیم.باید دنبال ذره نور در دل تاریکی رفت.
دوست من ضمن تشکر از شما فکر میکنم ادامه این صحبت ها تو وبلاگ شاید باعث خستگی بقیه بشه و فکر میکنم دیگه این موضو رو ادامش ندیم بلکه به جای نشستن و صحبت کردن؛ بیشتر مطالعه و سرچ و تفکر کنیم .
به امید هدایت همه مون

قیچی یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:48

سلامنلیکم و رحمه الله
(آیکونه یه آخوند در حال شستشوی مغزیه برکه)
خب اونایی که منو میشناسن میدونن معمولا وارد این بحثا نمیشم. نه توو دنیای حقیقی و نه در عالم مجازی. چون معمولن بی فایده هست. اما الان اگه اجازه بدین منم در کامنت آتی عقیدم روب بگم خدمتتون.
اجازه هست؟
هست؟
نیست؟
آهان اجازه دادی باشه میگم.

قیچی یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 18:46

والله خلاصه که بخوام عرض کنم این میشه که بعد از رحلت حضرت رسول، آدمهای جامعه با دو فلسفه ی مختلف با قضیه جانشینی برخورد کردن. عده ای مشروعیت رو امری کاریزماتیک می دونستن. یعنی ببینیم کی کاریزمای بیشتری داره. کاریزما بر اساس روایت ها و حدسیات و ذهنیات و تاکیدات خود پیامبر بوود و این چنین بوود که این فرقه یا همون اهل تشیع تشکیل شدن. از اوون طرف عده دیگه ای در جامعه مشروعیت رو امری دموکراتیک پنداشتن یعنی ببینیم اکثریت و یا ریش سفیدا چی میگن. و بدین ترتیب فرقه ی سنت بوجود اومد.
اما سرنوشت این دو دیدگاه:
تشیع:
این عده حضرت علی رو به عنوان خلیفه پذیرفتن که از هر جهت شایسته ی این خلافت بوود و کاریزمای فوق العاده ای داشت و شخصیتی کاملن موجه بوود. اما چوون در تشیع خلیفه رو جانشین خدا روو زمین می دونستن بعد از حضرت علی هم انتظار بر این بوود که باز خدا از طریق خلیفه (امام علی) جانشین بعدی رو (امام حسن) مشخص کنه. حالا اگه ما بر اساس تعصب شیعه بودنمون، 12 امام رو کامل به عنوان خلیفه ی خدا رو زمین بشناسیم، باز هم یه مشکل جدی بوجود میاد و اوون در زمان غیبت هست. در این زمان هم شیعیان اعتقاد دارن امام حتمن نایبی روی زمین داره و نمیشه بی نایب امت رو رها کنه و لذا یک شخصی میاد میشه نایب امام در زمان غیبت. و حالا این آدم با چه مکانیزمی انتخاب میشه خدا می دونه. چوون این چنین حاکمی اتکاش به رای و مقبولیت مردم نیست و معتقده مشروعیتش رو از خدا گرفته. به همین خاطر هست که امروزه خیلیا به صراحت رای مردم رو تزئینی می دونن و معتقدن بر اساس تفکر شیعی، مشروعیت از جانب خدا به یه نفر عطا شده. و خب سرنوشت یه همچین دیدگاهی چیزی نیست جز دیکتاتوری و اوونم از نوع دینیش که بسیار خطرناک هست. بر اساس اصول اثبات شده ی فلسفی، هر نوع دیدگاهی که مشروعیت رو از جانب مردم ندونه، عملا در تشکیل حکومت محکوم به شکست هست. و به عقیده من مدل تفکر شیعی، مدلی شکست خورده برای تشکیل حکومت در قرن 21 هست.
اما مدل اهل تسنن:
این مدل اگرچه مشروعیت رو بر مبنای رای مردم میدونست و شعار دموکراتیک بودن میداد، اما درست مشابه اکثر دموکراسی های دنیا، در همون نطفه دچار انحراف شد و بجای همه پرسی و دعوت از همه برای تشکیل حکومت، خیلی سریع و بی سروصدا افرادی که سوابق تاریکی در تاریخ اسلام داشتن اومدن و در شورا، یکی از صحابه پیامبر رو (ابوبکر) به عنوان جانشین معرفی کردن). و خیلی زوود با انتخاب عثمان و رواج فامیل بازی های گسترده، این مدل هم شکست ِ خودش رو نشون داد و امروز ام القرای اهل تسنن دولت کثیف سعودی هست که تک تک ِ دلارهاش در جهت اهداف صهیونیست ها خرج میشه.
...
خلاصه که فکر میکنم با این بلبشو و این شکاف های عظیم، تشکیل یک حکومت دینی ِ مردم سالار در قرن 21 که بتونه نظر همه افراد و اقلیت ها رو در جامعه برآورده کنه نیازمند یک آسیب شناسی ِ دقیق و علمی در باب دین و داشنتن ِ تفسیری روحانی از عالم مادی می باشد.
(آیکونه طرح مساله و عدم نتیجه گیری)
....
در مورد اوون حرفای آقا یا خانووم اهل تسنن، به نظر ِ منم اینکه ما همه اتکامون به افراد و نقلیات باشه اشتباه خیلی بزرگیه چون رسول باطنی یا همون عقل مقدم بر رسول ظاهری هست.
اما اینم که ما همه تاریخ و یا بخش اعظم اوون و یا اوون جاهایی از تاریخ رو که به نفعمون نیس دروغ و کذب بدونیم، یک اشتباه مرگبار هست. چون با این طرز تفکر، ما نباید در مورد تاریخ نظر بدیم و مثلن نمیتونیم در مورد جنایت های هیتلر و چنگیز و تیمور حرفی بزنیم چوون احتمال این هست که همه حرفایی که راجع به این آدما زده میشه دروغ باشه.
تاریخ یک علم هست مثله شیمی فیزیک ریاضی مکانیک. و اصول و اسلوبی برای خودش داره و وقتی حرفی در تاریخ مورد استناد اهل تمام فرقه ها و مورخین قرار میگیره دیگه قابله استناد هست و نباید به صحت و سقمش شک کرد. وگرنه اگه بنا بر شک باشه که دیگه سنگ رو سنگ بند نمیشه . با همین منطقی که ایشون گفت، من ِ نوعی هم میتونم خود قرآن رو که ایشون بهش تکیه داره زیر ِ سوال ببرم و بگم از کجا معلوم قرآن درسته و تحریف نشده و از این حرفا.
احدایث هم جزئی از تاریخ هست و در تفسر بسیاری از وقایع نمیشه اونها رو نادیده گرفت و نباید اینجور بی منطق همشونو زیر سوال برد.
....
خلاصه که اینم از حرفای ما
(آیکونه "طولانی شدن کامنت") + (آیکونه "مرور ِ کامنت و غلط گیری")
...
ضمنا حدس میزنم که شد 14 تا (آیکونه "بلادونای قلب تیتانیومی")

متشکرم؛ یه چند تا نظر راجب کامنتون به ذهنم رسیده که ...حالا باشه بعدد ..الان خیلی خسته ام ...تا ۸ آزمایشگاه بودم...
الان یه چیزی به ذهنم رسید که :
وقتی مردم به اینکه ابوبکر عثمان را به عنوان جانشین خود معرفی کرد اعتراض کردن ابوبکر در جواب گفت"مگر میتوانم امت اسلامی را بدون سرپرست رها کنم ؟!!!مگر چنین چیزی امکان دارد؟!!!!!!!! و این در حالی بود که وقتی بعد از رحلت پیامبر عده ای گفتن که پیامبر علی را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده او (ابوبکر) گفت "مگر پیامبر برای خود جانشین انتخاب میکند ؟!!!!
یعنی مقام ابوبکر از پیامبر بالاتر بوده که او باید جانشین میداشته و پیامبر نباید؟!!!
و یا شاید ابوبکر بیشتر از پیامبر به فکر امت اسلامی بوده و میدانسته که نباید امت اسلامی را بدون سرپرست رها کند ولی پیامبر نمی دانسته؟!!!

با عذر خواهی از اینکه کامنتا رو دیر تایید کردم چون سرم شلوغ پایانامه است و فرصت نداشتم به وبلاگ سر بزنم

یه هموطن اهل تسنن یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:17

سلام خوبی؟ببخشید اما دوست عزیز این آیات منظور امام علی بوده؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! و اولی امر هم همینطور؟(اسم امام علی اومده اینجاها پس من چرا نمیبینم؟چون با شما هم عقیده نیستم به نظرت اهل مطالعه نیستم؟ گفتم به میل خودتون تفسیر نکنید بگذریم وبلاگ شماست و این حق شماست که تعیین کنید در مورد چی حرف بزنیم.در ضمن بنده اهل تسنن به دنیا اومدم. به مرز بندی عقیده ندارم کسی از دینم بپرسه میگم مسلمانم همین .فقط مسلمان.از تعصبتون کم کنید وبه عقل خودتون رجوع کنیدکسی هم که هم عقیده شما نیست فکر نکنید اهل مطالعه نیست.کامنت من آخرم داشت ظاهراً اینقد عصبانی شدین که تیکه اخرشو جواب ندادین.خوشحال شدم خدا به همه استقلال تو فکر کردن عطا کنه آمین.

سلام .

یه هموطن اهل تسنن یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 21:22

به خانوم بلادونا:
کامنتای منو دقیق مطالعه کنید انگار نگرفتید بحث چیه.شهریار یه زن باز بود که به مواد مخدر اعتیاد داشت.

من برا شما متاسفم که برای تحقیر انسان به هر کار غیر انسانی چنگ می زنین فقط همین

یه هموطن اهل تسنن دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:32

با سلام.برای بنده متاسفی؟! میشه بگید چرا؟البته منم برای ساده دلی خودم متاسفم گمونم اشتباه کردم که شما رو جزء خواص جامعه دونستم وخواستم جواب سوالاتمو از لابه لای جوابهایی که به سوالاتم میدادید بگیرم.که متاسفانه کلاْ شما بحث رو منحرف کردیو شروع کردی به اهانت وپیش داوری در مورد بنده.نگاه گزینشی شما از حذف کامنت آخری من روشن و واضحه.هنوز نمیدونم به خاطر چی به غیر انسانی بودن متهم شدم و چه کسی رو تحقیر کردم؟اگر در مورد صحبتی که در مورد شخصی به اسم شهریار کردم شک دارید میتونید یک تحقیق میدانی رو در مورد این شخص بکنید وببینید شعر همای رحمت از ذهن چه آدمی در اومده.وقتتون به خیر

بلادونا:
کامنت آخری شما خذف نشده و هنوز مث کامنت های اخیر این پست توسط نویسنده ی اون تایید نشده کامنت قبلی چون خطاب به من بود تایید شد

برک چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:47

خیال همگی راحت محاله که ما کامنتی رو حذف کنیم؛ هیچی سانسور نمیشه
اگه من کامنتا رو یه کم دیر تایید کردم به خاطر این بوده که سرم شلوغ بوده و متاسفانه نتونستم زودتر به وبلاگ مراجعه کنم که البته قبلا هم گفتم و عذرخواهی هم کردم

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:38

نه خوشم اومد
معلومه یه چراغی به دلت روشنه...

بسیار ممنان

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد