خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

فقدان

 واسه تو که ندیدن من سخت نیست و شک ندارم که به نبودنم عادت کردی آخه مگه واسه توی سنگدل فرقی هم میکنه؟ بر عکس من که هیچ چی نمی تونه جاتو واسم پر کنه و بارها و بارها خلا نبودنت رو وقتی باهام نبودی حس کردم.دیروز هرگز لحظه رفتنت رو باور نکردم و بهت از دست دادنت رو فراموش نمی کنم! لعنت به باعث و بانی این جدایی٬ لعنت به اون مهندس که طرح این جدایی رو ریخت و حموم و دستشویی خوابگاه رو یه جا تعبیه کرد که تو از دستم سر بخوری و بری تو توالت ای لیف عزیزم!

نظرات 17 + ارسال نظر
میلاد یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:35

Reading the first few lines , I got impressed and almost thrilled.
But moving on, I got shocked.
It was so funny.
Liked it very much.
Viva Belle :-)

so i got my goal

میلاد یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 20:50

So, that was a conspiracy?!
Right?!

conspiracy for what? why did you think that? it was a real story about my poor LIF!! i am waiting for sb to give me a new LIF from taghi abad

میلاد یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 21:04

Why taghi abad?!
And who is going to be this kind to give you a leaf?!

havn"t you ever bought a lif until now?so where do you bought that in mashhad? yes its a good question
who is going to be this kind to give me a lif?

میلاد یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 21:26

Anything I can help you with?!
I have a heart of gold :-)
And you know that.don't you?!

oh my god! you can abuse every time to admire yourself no thank you

فری یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 21:59

من از اولش فهمیدم که الکیه

فری ی ی ی ی ینی به من نمیاد از حرفا بزنم؟
نه خیرم تو منو دست کم گرفتی

فری دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:29

هیییی یه چی تو همین مایه ها ولی فکر کردم با یکی از بچه های خوابگاه خداحفظی می کردی

خوب پس اینقدام دست کم نگرفته بودی منو

میلاد دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 10:40

آدم با جنس موافق اینطوری خدافظی نمیکنه.
این جور خدافظی مال جنس مخالفه در یک رابطه عشقولانه.
شوما جنس مخالف تو خوابگاه دارین فری؟! :-)

می بینم که خوب گرفتین قضیه رو! منظورم این نیست که خداحافظی عاشقانه با جنس مخالف داشتیناااا! نه! منظورم اینه که قضیه رو خوب گرفتین
فر؟ تو خوابگاه جنس مخالف دارین؟ کدوم خوابگاهی گلم؟

میلاد دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:27

نه.من خدافظی نداشتم.جنس مخالف با من خدافظی داشته.
:-)
من راحت میگم خدافظ :-)

جدی؟ جنس مخالف خدافظی داشته؟ آررررررره(اسمایلی دکتر )

فری دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:28

کی گفته این جور خداحافظی مال جنس مخالفه! اصلنم این طوری نیست! ولی در کل با توجه به شناختی که به بلی داشتم مطمئن بودم نوشتش برای جنس مخالف نیست! این جنسا (منظور امثال بلیه) یه جور دیگه ابراز احساسات می کنن برای آقایون

الهی قربونت برم که اینقده منو خوب شناختی

فری دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:28

حالا واسه ما حرف در نیارینا! والّا

فری ی ی ی ی! راستشو بگوووو! بگو دیگه

میلاد دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:38

وای...بلا به دور!
چجوری با جنس مخالف برخورد میکنین مگه؟!
جنس مخالف به این خوبی!
دلتون میاد خدایی؟! :-)

از این وای...بلا به دور!گفتنتون معلومه همچینم جنس مخالف مخالف نیستین! آیکون قهقهه
نه اختیار دارین ما مگه با شما چطوری برخورد کردیم اصلا؟

فاطمه دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:43


چه عاشقانه بوود

تولدت مبارک عزیز دلم .مهربونم.بوووووووووس

سلاااااااام فاطی ی ی ی ی جوووووونم خوبی عزیزم؟ کجایی تو ؟ مرسی گلم فدای تو ایشالله تو هم موفق و پیروز باشی بوووووووووووووس

فری دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:11

تازه از این وای یه چیز دیگه هم بر می یاد! که جنس مخالف در اصل همین مدل باهش خداحافظی کرده، نه اینی که بلی نوشته و خودش ادعا کرده

خانم مارپل تازه من یه نکته دیگه هم کشف کردم که میدم پوارو واست بیاره آره!

Milad دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:41

چی واسه خودتون میبرین و می دوزین و می پوشین و کهنه می شه میندازین دور میرین یکی دیگه از تقی آباد می خرین....:-)
اصلا من را چه به جنس مخالف؟!
از جنس موافق چه خیری دیدیم که حالا برم سراغ مخالفش!؟
من آخرین باری که یک جنس مخالف باهام خداحافظی کرد، یادم میاد که دم به موت بود انقدر گریه کرد.حیف که اینجا خونواده زندگی میکنه و گرنه می گفتم چی میگفت! :-)
پ.ن:
ولی من اصلا با خدافظی موافق نیستم.

الهی بگردم دختره ی طفلی که اینقده گریه کرد! فحش داد دم رفتن؟ ای بابا!
آره خدایی خدافظی سخته اصن ناجور!

طراوت دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 13:53

الهی من بگردم اون طفل معصومو!!
انداختیش تو چاه؟
خیالت راحت شد حالا؟!

میخوای من برات بخرم؛ با شیشه ی عسل برکه؛ راهی کنم بیاد یونی؟

دیدی از دستش دادم؟ اینقده دلم واسش تنگ شده که نگو هنو بغض دارم

لی لا دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 23:15 http://halogen1983.blogfa.com



خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا! دختر خیلی نمکی بخدا..
سلام عزیزم..یعنی ترکیدم از خنده.خدا خیرت بده جیگملی جون

فدای تو لی لا جونم الهی الهی
خدا رو شکر که خنده اومد رو لبات عسلم

عشقت جمعه 31 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 02:26

خدا خفت نکنه! فکر کردم واسه یکی از جنتلمنا نوشتی! داشتم از حسودی می ترکیدم! دختر مگه نمیدونی من قلبم ضعیفه؟

الهی بگردم قلب تو رو مط مطی جونم بوووووووووووس

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد