خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

هر بیفوری را افتری ست!

ما کل تابستون که بهار یک بودیم سرجمع سه بار اتاقو رفت و روب کردیم چون بالاخره فقط یک مکان موقت بود و تمیز کردنش ضروری نبود!! الانم که اومدیم بهار چهار قدر عافیت رو که همانا اتاق تمیز شده به دست خدمات هست رو می دونیم تا مجبور نباشیم خودمون تمیزش کنیم تا زماینکه فارغ التحصیل بشیم می دونی! 

...

این عکس رو در بدو ورودمون به اتاق گرفتم چون می دونستم دیگه این اتاقو این مدلی نمی بینم:  

  

  

 

 

 

 

این عکس هم بعد یک هفته ست تازه! خدا تا آخر ترم رو به خیر کنه! 

 

 

نظرات 7 + ارسال نظر
فاطمه دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:44

این که خوبه که. اصن رو فرشا چیزی نریخته دلم میخواس اتاق ما رو میدیدی وقتی مرتبش میکردیم از بیرون بچه ها میومدن با تعجب همه جا رو نیگا میکردن میگفتن :چه اتاقتون عوض شده
اون کتری اون گوشه

واللو اونو تو عکس نمی بینی یه جاش با اتو سوخته یه جاش نمی دونم چی ریخته شبیه قیر که پاک نمیشه اصن یه وعضی

فری دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:08 http://fffery.blogsky.com/

وووووووووووی چه خوابگاه هایی خدا رو شکر که من دوباره خوابگاهی نشدم وگرنه خودم می یومدم خوابگاهتون رو خراب می کردم تا زندگی خوابگاهی رو اساسی تجربه کنین! والا، بهشون قصر می دن هِی! ایش

والله فری جون به در و دیوارش نگاه نکن اصن نمی دونی چه خبره٬ چهار طبقه که صدای تلفن سرپرستی همکف تا طبقه ی چهر میاد و ایضا صدای پچ پچ از طبقه ی چهار تا همکف. سالن مطالعه و اتاق تلویزیون و اتاق ورزش و نماز خونه در حد ۴ تا اتاق دکوری به دردنخور بازم بگم؟

محبوبه دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:41 http://future-seed.blogsky.com

چه اتاق دنجی به نظرمیاد...
چه قدر خوب قدر عافیت رو میدونید...
ما که هفته ای حداقل دو سه بار دستمون تو کار بود ...

فدای تو دوست خوبم
هفته ای دو سسسسسه بار؟چه خبره؟

یک پیر دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:19

اخی دلم هواییی شد ...
این صندلیا اون میزه اون تخت اون کتابخونه حتی فرشای لاکی ...باید برگردم .جای من اینجا نیست اصلا

الهی من بگردم بچه م دلش هوایی شد مهتاب جون خوب اینجا خیلی خوش میگذره ولی خیلی زود میگذره و روزایی جدایی نزدیکه! به نظرت ارزشش رو داره؟

طراوت دوشنبه 3 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:42 http://nabeghehaye89.blogsky.com


بلی جون اگه کسی تورو دیه باشه(مث من) راحت میتونه تو عکس تشخیصت بده! با اون تاپ آبیت و حوله ی حمام که رو سرته!
البته الان فاطمه تشخیصت داد کلی خندیدیم
به به براتون پرده زدن خیر سرشون!!

سلاااااااااااام طراوت جونم الهی خدا بگم چیکارتون کنه شما آتیش پاره ها روالبته خودم دیدم اونم حال نداشتم یه عکس دیگه بگیرم گفتم کسی متوجه نمیشه گرچه اون تاپ آبیه نیستو و پیرهن زغالیه هستشسلام منو به فاطی برسون عسلم بووووووووووس

memole سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 12:12

بلادونا جون خیلی تمیزه که، هنوز

آره هنوز راه داره امروز صبحو باید میدیدی

قیچی سه‌شنبه 4 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 22:46

همه اینا یه طرف، اوون قلوه ای که عکسش افتاده توو شیشه هم همون طرف...

ای خدا بگم چیکارت نکنه طراوت که منو لو دادی
ممنون از شما

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد