خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

سوتی اس ام اسی!

این مدلی اس ام اس اشتباهی بدی به یکی نوبره والله: 

سلام دوست جون٬ فلانی چقد آب زیرکاهه می دونی پونصد تا دوست دختر داره؟ و بعد اس رو بفرستی واسه خود طرف!!! 

حالا ماست مالی کردنش رو هم ببینید: 

آقای فلانی من اون اس رو اشتباهی نفرستادم فقط خواستم بهتون بگم حواستون باشه اینجا پشت سرتون خیلی حرفه...(نقل به مضمون)

البته در نبوغ این دوست ما شکی نیست و همه در کف این مدل صافکاری موندن ولی آخه خواهر من واسه صاف و صوف کردن گاف خودت واسه چی از بقیه مایه میذاری؟ واسه چی اونو نسبت به دوستاش بی اعتماد می کنی؟ در حقیقت این آقای فلانی از معدود آدماییه که جز خوبی ازش ندیدیم و نگفتیم.

البته منم از این اس های اشتباهی ضایع دادم و بعضی وقتا همون لحظه فهمیدم و گوشی رو خاموش کردم و نجات یافتم ولی بعضی وقتام مث برق گرفته ها نظاره گر رفتن آبرو بودم و چقدر ضایع میشی مثلا وقتی طرف رئیست باشه یا کسی که خیلی رودرواسی داری. یه دفه به تورلیدر بسیار متشخصمون اشتباهی اس دادم و پشت سر خودش با لحن بی ادبانه ای حرف زدم ولی اینقدر خوش شانس بودم که ارسال نشد :دی

دوستم می گفت شوهرش تو دوران نامزدی یه اس ضایع رو اشتباهی به جای اینکه به نامزدخانمش بفرسته٬ می فرسته واسه پدر نامزد خانم!! 

نظرات 11 + ارسال نظر
سوتی... سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 13:06

بنده در دوران جاهلیت (همون دوره ی کارشناسی) با دو تن از دوستان خوابگاه بهارستان که اتفاقا از دوستان نزدیک هم بودند، دوست شدم.
نصف هفته با این نصف دیگه اش با اون.
البته بسیار کار سختی بود چون هیچکدوم خبر نداشتن.
خلاصه، روزی از روز ها یکیشون برام یک اس عشقولانه داد و از اونجایی که اعتماد به نفس عجیبی داشت در پایان اس اسم خودش را اینطوری نوشت.
از طرف: فلانی خوشگله!
من هم اس را خوندم اما نه تا آخرش چون قبلن شنیده بودم.یعنی ندیدم که این بنده خدا اسمشو نوشته.
من هم این اس را فوروارد کردم واسه اون دوست دیگه که از بد روزگار یک کم هم مظنون شده بود.
هنوز دلیوریش نیومده بود برام که زنگ زد و .....
از ادامه ی نقل داستان به شدت معذورم.چون الفاظ رکیک زیاد داره و اینجا خونواده زندگی میکنه :)
و این بود که یک اس دوتا را باهم پروند ؛)

واااااااااااااای خدایی خیلی باحال بود حقتون بود هر دوی اون دخترا آبروی شما رو تو دانشکده می بردن که دیگه از این کارا نکنین یعنی چی که بیای دو تا دوست رو اینجوری به جون هم بندازین و از این مهمتر با احساساتشون بازی کنین یعنی واقعا که! ولی خاطره جالبی بود و البته هر بلایی هم که سرتون اومد حقتون بود

تلطیف فضا سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:12

بلایی که سرم نیومد.
چون میدونی من تو سفسطه بازی و مغالطه و البته ماله کشی ید طولایی دارم.
ژنتیکی داریم اینو ما خانوادگی.
بعد از اینکه زنگ زد و کمی جار و جنجال...یک چند روزی قهر و این داستانها...
اما مگه من کسی ام که به این راحتی کوتاه بیام و همچین مالی را از دست بدم؟!
خلاصه با کمی تلاش و کوشش و البته به همراه چاشنی صبر بنده رابطه را دوباره جوش دادم با دومی به شرط قطع رابطه با اولی.
خداییش هم می ارزید :-)
ادامه اش باشه واسه بعد.
الان گشنمه :)

یعنی چه رویی دارین شما به خدا

محبوبه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:16 http://future-seed.blogsky.com

درووووووووووووووووود
خوبی عزیزم؟ چه خبرا؟

یادم به دوره ارشد افتاد! یه روز ساعت 10 شرکت استادم قرار داشتیم که من برم واسه اصلاح پایان نامه. بعد من رفتم اونجا نیم ساعت معطل شدم نیومد. دوستام اس دادن که محبوبه کی میای خوابگاه واسه ناهار؟ اونوقت من همزمان داشتم به استادم اس میدادم که استاد من اومدم شما نیستید و استادم زنگ زد و من با حرص گفتم یک ساعته اینجا معطلم! آخه هوا خیلی سرد بود نم نم برف هم میومد و حسابی مخم یخ زده بود! با صدای خوابالوده گفت ببخشید من مریض بودم از صبح دکتر بودم الان میپوشم میام. بعدش خواستم جواب دوستم و بدم اشتباهی اس رو فرستادم به استادم. فکر میکنی تو اس چی نوشته بودم؟

نوشته بودم:
عزیزم، من هنوز اینجا اَل هستم. فلانی (اسم کوچیکش بدون استفاده از لقب دکتر! آخه گاهی بچه ها واسه اذیت بین خودشون استادا رو با اسم کوچیک صدا میزدن) جون خودش مریض بوده نیومده. صدای خوابالودش تابلو بود اونوقت میگه دکتر بودم! میمونم تا بیاد کارم و راه بندازه تموم شد اس میدم!

اونوقت استادم اومد اولش با نیش تا بناگوش باز! منم تو دلم گفتم یک ساعت معطلم کرده حالا هم خوشحاله! بعدش بهم گفت شما همیشه استاداتونو با اسم کوچیک خطاب میکنید؟ منو میگی زرد قرمز آبی سبز بنفش... کلا آخرش رنگم عین گچ سفید شد! سریع پریدم سر گوشیم و دیدم ای وای من! اس رو اشتباه فرستادم و نفهمیدم تازه! اگه فهمیده بودم دیگه منتظرش نمی موندم فرار میکردم میرفتم خوابگاه و تا یه چند ماهی دور و برش آفتابی نمی شدم! ولی خدا رو شکر جنبش بالا بود! با خنده و شوخی ردش کرد و منم با کلی عذر و معذرت و منظوری نداشتم و شوخی بود و از اینا و عرق شرم و ... اما نمی دونم چرا از اون روز به بعد همش اخم میکرد به من تا یه مدتی؟ :دی

بلادونا جون واسه خودم یه پست گذاشتم اینجا! این پست و بد نیست تو بلاگ خودمم بزارم

وااااااااااای محبوب خیلی باحال بود این سوتی که دادی مردم از خندهچی کشیدی الهی بگردمآخه من حتی نمی تونم تصورشو بکنم که اینکارو با استاد راهنمام بکنم واااای خدا خیلی باحالی تو دختر
آره دستت درد نکنه واقعا با کامنتت حال کردم یا خودت پستش کن یا خودم

قیچی سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:09

ای بابا آدمیزاده دیگه پیش میاد ... من این موقعیت هارو بیشتر از وجه طنز و خنده دار بودنش میبینم تا ضایع شدن و سه شدنش

والله به خدا یه وخ به شما بد نگذره جی اچ جون

فاطمه سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 23:16

تا حالا اشتباهی اس ام اس واسه کسی نفرستادم .اشتباه به این فاحشی .این دیگه خیلی حواس پرتیه

فاطی جون خدا سر هیشکی نیاره چون واقعا فاحشه

طراوت چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 01:01 http://nabeghehaye89.blogsky.com

چه ضایع!!

مث من که یه بار به نیلوفر(هم کلاسی) پیامک زدم که : فردا کلاس ساعت۱۰ تشکیل میشه عزیزدلم. به آقای فلانی هم بگو خوشجلم!!بوووووس!!
و این اس اشتباهی دادم به همون آقای همکلاسیمون

واااااااای خوشبحال آقای همکلاسیتون چقدر ذوق زده شده

فرهاد چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:49 http://www.semicolon.blogsky.com

آخه من موندم!دخترا همشون دوس پسر دارن اونوقت پسرا اکثرشون دوس دختر ندارن!با توجه به اینکه جمعیت دخترا از پسرا بیشتره پس این دخترا با کیییییی دوس میشن؟!!!
البته یه فرضیه ای هست که با اون چیزی که تو گفتی مطابقت داره.اینکه بعضی پسرا با پونصدتا دختر دوس میشن

فرهااااااد نتیجه گیری کردی واسه خودت؟ هاااان؟ الان نمی خوای بگی که پونصد تا دوست دختر داری هان؟

حمیدرضا چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 15:57 http://kolbeye-tanhaei.blogsky.com

سلام ممنمون ازوبلاگ خوبتون به منم سربزن دانشجویان عزیز منم دانشجوکارشناسی هستم

ممنون از شما
موفق باشین

فرهاد پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 02:03 http://www.semicolon.blogsky.com

نه بابا من جزو اکثریتم

رها شنبه 22 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 21:12 http://fair-eng.blogsky.com

منم از این سوتی ها دادم!
ی بار ی بنده خدایی که خیلی باهاش رودربایستی داشتم ی کاری بهم گفت که من نمی تونستم انجام بدم و می خواستم به بقیه دوستام هم همون موقع اس بدم که حواسشون باشه چطوری فلانی رو دس به سرش کنن، حواسم نبود اس و واسه خود فلانی فرستادم! اما خیلی شانس آوردم و سریع جلوشو گرفتم!

احوال رها جوووووووووووون
وای این دیگه خیلی از اون سوتی ها بوداخدایی خیلی باحال بود

دکتر خودم جمعه 26 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 15:54 http://porpot.blogsky.com

(((((((((((:
خعلی باحال بود،
اصن این پست تو فیس‌بوک بود، هونصدتا لایک میگرفت ((:

هونصدتا؟اووووووووه چه خبره؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد