خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

آشتی؟

میگه: ما باید کلاس دوم دبستان که معدلمون 20 شد تو اوج از دنیای علم خداحافظی می کردیم تا به این روز نیفتیم!

میگم: حالا نا امید نباش تو هم ایشالله پی اچ دی قبول میشی(ژنتیک)

میگه: بهتره ادامه ندم هر چی میگذره بدتر میشه

میگم: نگو تو حالا حالاها وقت داری دو روز دیگه دکتر میشی و باعث میشی آمار مونگولای دنیا بیاد پایین

میگه: ینی من الان آمارشونو بردم بالا؟

میگم: نه ینی تو باعث میشی بچه هایی که قراره با آنومالی به دنیا بیان به دنیا نیان!

میگه:ینی بچه هامم منگولن؟...

کلا هر دفه من با این دوست مسیج بازی کردم از اول تا آخر سناریو همین بوده:)))


آشتی نوشت: ای دوست عزیز ای فرند، ای تیچر، ای میلاد، سلام!


نظرات 18 + ارسال نظر
برکه یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:40

آشتی شما و قهر ما مبارکه ایشالله مبارکه ایشالله(با آهنگ خوانده شود)
بیدا بیدا مبارک بیدا

آفرین خوبه

فاطمه یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:04

من که جریانه این تیچر و دوست و میلادو نمیدونم ولی مکالمه با همچین آدمی کلافه م میکنه.

فاااااطی خیلی باحاله از این آدمای حاضر جوابه که واسه هر حرفی یه جواب تو آستین دارن
میلاد و این کسی که مکالمه ش رو نوشتم فرق می کنن

[ بدون نام ] یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:47

چه دوست فهیم و نابغه و فوق العاده ای و ... جمله اولش رو باید قاب کرد محکم زد به دیفال ...

آره واقعا که فهیم و نابغه ست فری

فری یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 09:47

فری بودم

طراوت یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 11:40


میبینم که ه ه ه...باز از کرده ی خود پشیمونی و...منت کشی میکنی

بلی این دوست ژنتیکی کیه؟ ترو خدا بگو که دیگه دارم پس می افتم از فضولی ی ی ی آخه اینا اخر مطالعه بودن همشون!

هی ی ی خواهر می بینی دوره زمونه رو؟ این دوست همون کار آموزه سابق فم جونه

فری یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 12:14

ببین چه اوضاعی شده که شما به خواب من هم راه پیدا کردید!...

چه جااااالب راس میگی فری؟ خوب بگو ببینم چی بود قضیه کیا بودیم کجا رفتیم؟

[ بدون نام ] یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 13:09

Dear Belladonna:
I have never huffed and will never do. I am not sulky or pouty , sullen or moody.
you're the one friend of mine whom I always wished for and whom I always wish to be friends with.
all I really want is a bit more of your attention and care.
..................................................................
Many promising reconciliations have broken down because while both parties come prepared to forgive, neither party come prepared to be forgiven.
.................................................................
to me, you are the most precious Friend and the most Exquisite blessing God has ever bestowed upon me.
this time , I am ready to be forgiven ....

مرسی دستت درد نکنه

[ بدون نام ] یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 20:57

شاید مشکل از خودت باشه خو!‏

شایدم تو هم از من رنجیدی آیا؟

یاسی یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:13

بلی جای ما هم بخند

قربونت گلم

قیچی یکشنبه 26 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 23:20

یاد اوون بچگیامون افتادم (آیکونه فلش بک)
اینجور مواقع با هم دس میدادیم میگفتیم آشتی آشتی آشتی
فردا میریم تو فیلان و بیسار...

آآآآآخی بچه گیات حتما خیلی با نمک بودی نه؟

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:24

نه،من نرنجیدم ازت چون می دونم خنگتر! از اونی که بخوای پشت شوخی هات نیش و کنایه بزنیولی دیدم کسایی رو که شوخی هاتو جدی گرفتن‏!فکر کنم اونام خنگن که متوجه نمی شن!‏فقط من نابغه م!!‏

مرسی واقعا من خنگی خودم و خودتو قبول دارم ولی بقیه رو نه

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:42

حیف که اصممو اول ننوشتم وگرنه خودت اظعان می کردی که من باحوشم!‏

خوب چرا اصمتو نمی نویسی نابغه جوووونم؟

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 00:57

همین دیگه،چون دور و ورت نیستم،نمی تونی تشخیص بدی!وگرنه نبوغم خیلی تو چشه‏!‏‏!‏ حرفای قبلیم شوخی بود!‏

شناختمت شیطون بلا خونه ی خاله تی امشب کلک؟
قربونت تو جدی بگو شوخی بگو کی جدی می گیره؟

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 15:05

خاله م؟!‏
دیدی گفتم خنگی؟
فکر کردی نازنینم؟‏!‏
بی خیال،شناسایی نمیشم.

آره خوب حدس می زدم نازنین خیلی مودبه می دونی

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:32


خوب آی پی ت مال مشهده من چیکار کنم خو؟

طراوت دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 16:33


بلی اون بالاییه مریمه!!
باور کن! از غلط املایی هاش میشه حدس زد

غلط های املاییه تابلو ولی عمدی(اسمایلی پوارو)

[ بدون نام ] دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 17:05

مریم؟‏!‏
من میترا بودم ولی نفهمیدی‏!‏

ای جووووونم میتیل چرا تو با من اینطوری می کنی آخه؟ مریضی پوشک فروش خوشگلم؟ من قربونت برم پاشو بیا کادو تولدت ده قرن پیشتو بگیر ببر عزیزم

محبوبه دوشنبه 27 آذر‌ماه سال 1391 ساعت 22:29

بلادونای عزیزم تو اصلا خودتو ناراحت نکن عزیز دل . اشکال از گیرنده است، به فرستنده های خود دست نزن :))))
آفرین آشتی خوبه. قهر خیلی بده. خیلی بد. :)

الهی بگردم خوشگلم
قبول دارم قهر خیلی بده خیلی ی ی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد