خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

برکه 150 کیلویی

میخواستیم با بللی جون بریم مانتو بخریم برا دفاع مون ولی با این وعضی که در پیش  گرفتیم پشیمون شدیم آخه میدونید چیه...

مطمئنا مانتویی که الان بخریم یه هفته دیگه یه انگشت مون هم توش جا نمیشه

یه دونه ملکه کک طماع (بللی) کم بود که منم بهش اضافه شدم

خلاصه الان احساس ترکیدن بهم دست داده کارمون شده فقط خور و خواب ،مطمئنا تا روز دفاع 150 کیلویی میسشم

فک کن روز دفاع مون از در جامون نمیشه یا باید دیوار آمفی تئاتر خراب کنن یا باید دفاع مون تو حیاط برگزار شه (وای چه استثنایی و رویایی)

میدونین چیه من هروقت استرس داشته باشم فقط میخورم و میخوابم این روزها هم نوشتن این مقاله شده کابوس من آخراشه ها ولی نمیدونم همین دمش چرا کنده نمیشه که راحت شم

یعنی میشه یکشنبه مقالمو بدم به دکتر و خلاص شم  

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:15

تو که همین الانشم شیرین ١٥٠ را داری.
روز دفاع فک کنم ٢٠٠ را بزنی :)
در ضمن من فعلا وقت ندارم. گفته باشم :)

اینقد به استیل من حسادت نکن
البته خوب خیلی ها آرزوی تیپ منو دارن ولی ببین
حسادت خوب نیست از برادران یوسف درس عبرت بگیر
اشکال نداره خوب تو هم جوونی هات احتمالا خوش تیپ بودی دیگه
الان هم اشکال ندارهیه کم ورزش کنی درست میشی
یه کم وبیشتر فک کن وقت هم داری

belladona جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:17

آی گفتی برکه آی گفتی
من که دیگه کاری نیست که تو این چند روز نکرده باشم و اخریشم که خودت در جریانی چت با تین ایجا
خدایا رحم کن

ببین این تیکه آخر (چت) دیگه واقعا شرم کن دختر مگه تو نمیخوای دفاع کنی از من یاد بگیر

[ بدون نام ] جمعه 15 دی‌ماه سال 1391 ساعت 22:50

حالا بزار فک کنم ببینم اون وسط مسطا یک وقت واسه تو پیدا میشه یا نه!
چه میشه کرد دیگه! خدا از این دار دنیا یک دل به من داده که فرت و فرت واسه ملت میسوزه :)
واسه تو هم سوخت الان:)

دل سوزی!!!!!!!!!!!!!!
من اصلا نیاز به دلسوزی ندارم چون اوضاع خوبه خوبه
نیستی اینجا ببینی چطور دارم دیسکاشن مقاله رو مثل برق مینویسم
ایشا...واسه مقاله ات یه کمک هایی بهت میکنم ..در راه خدا
وقت که صد در صد پیدا میشه اونم واسه ترم بالایی به این ماهی

طراوت شنبه 16 دی‌ماه سال 1391 ساعت 12:23

برکه جون ما؛ نترکی؟!
من فقط همین یه برکه رو دارم هاااا! باقی دوستان جوی هستن و دریا و دریاچه و رودخونه و مرداب و... خلاصه برکه نداریم
اونم برکه به این بزرگی

نه نمیترکم که
میخورم و میخوابم که بزرگ بشم اون بشم دریا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد