خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

اون یکی یه دونه دونست...

سلام رفقای گل گلاب خوبین خوشین می دونین امشب چه شبیه؟
اول این آهنگ رو دانلود بفرمایین این آره آره همین!
آهان داشتم می گفتم، امشب شبی هستش که میگن انگار از 366 شب امسال یه بار فقط اتفاق می افته و خیلی خیلی فرخنده و مبارکه. بعضیا میگن شاید بهونه تغییر فصل و رویش زمین و بارش آسمون همین باشه. این که بعضیا...
بفرمایین تو ادامه مطلب والله جای بدی نیست هر کی رفته تعریف کرده!

دری دریم دریم دی دی دیم دی ریم


تولد تولد تولدت مبااااااااارک
مباااااااااارک مباااااااارک تولدت مبارک
تولد قیچی الدوله صاحب وبلاگ وزین دو لبه ی قیچی کلللل ل ل ل ل ل

بیا بندازیم امشب یه عکس یادگاری
همین شب که شکفتی مث گل بهاری
همه لب...........خند
چیلیک
اینم عکس:
آفرین چه بچه های ماخوذ به حیا و سنگین رنگینی
اینم یه عکس تکی از خودم:
ماشالله خوش عکسم!
خوب حالا همه دس دس:
اشک شادی شمع رو نگاه کن
که واست می چکه چیکه چیکه
کام همه رو بیا شیرین کن
بیا کیکو ببر تیکه تیکه
ها بزار بریم سروقت کیک، آقا این کیک واسه خودش ماجرایی داشت ما رفتیم قنادی یه طرح دادیم این شکلی که راست کار داداش باشه:
 

آقای قناد گفتن این طرح سخته و راست کار ما نیست و از تو آلبوم یه طرح انتخاب کنین ما هم دیگه بچه مظلوم گفتیم باشه بیا این طرح:
 
 


منتها امروز که رفتیم کیک رو بگیریم اینو بهمون تحویل دادن:
ما چار شاخ موندیم که وااااا این دیگه چیه راستشو بگین کیک ما کو؟ اونام اعتراف کردن یه گروه مافیایی اومدن شیشه ها رو آوردن پایین و کیک رو بردن انگار همزمان تولد پدرخوانده هم بوده و حالا نمی دونم اون گروه مافیایی کیا بودن و پدر خوانده مذکور کی بوده دیگه ایندفه ما صدامونو بردیم بالا که ینی چی و ما که نمی تونیم کیک شمع گل پروانه ی بچه ی یه ساله رو ببریم واسه دوست باکمالاتمون. اونام دیگه راضی شدن این یکی کیک رو به ما بدن درسته که به اسم نادیای 3 ساله زدنش ولی از اون کیک یه ساله که بهتره

دوباره دس دس:
همه جمع شدن دور تو امشب(از تو خونه هاشون ولی دلاشون با توئه)
گل بوسه میدن که بچینی(استغفرالله)
در جشن تولدت عزیزم
همه انگشترن تو نگینی
نگاه کن هدیه ها رو...



و اما...

از طراوت به حسین: توجه توجه: 

حسین جون، تو پسمل خوبی هستی. خیلی خیلی هم دوست داشتنی. 

ازینرو من این نقاشیرو که خودم به تنهایی کشیدم و همش هم راستکنی هست (فقط اون دریاچه اش عکسه و بس) به تو تقدیم میکنم و امیدوارم همیشه و در تموم سال های زندگیت همینطور عشق و دوستی و رونق و شادابی و جوونی تو زندگیت موووج بزنه و هی ازین علامتا بسازی که تو عسکت ساختی 

 

گل سرخ و سفید و ارغواااانی، فراموشم نکن تا می توانی  

 

آی رفیق ! آی دوست خوب من، میدونی که چقدر دوستت دارم و دارند، پس هوای این دوست داشتن ها رو بدون! هوای روزهای شادتو، هوای این همدردی ها و با هم بودن ها، هوای موقعیت اجتماعی و... 

جوون، قدر جوونیتو بدون 

 حسین کادو چی میخیی؟!(به زبون مشدی)


 
و نوبتی هم باشه:
برکه: امروز صب که از خواب بیدار شدم احساس کردم که امروز با همه روزها فرق داره نه اینکه من از یه دنده دیگه بیدار شده باشم یا اینکه خورشید از یه سمت دیگه طلوع کرده باشه نه اینکه جو سفید پوش شدن زمین منو گرفته باشه اصلا یه آرامش وصف نمیگنجدی داشتم که از صب تا غروب خواب بودم تا اینکه بلادونا گفت که امشب تولد توئه و من دلیل این یوفوریا امروزم رو فهمیدم.
تولدت مبارک دوست عزیز نادیده. این آهنگ هم تقدیم به تو، خودم خوندمش

تولدت مبارک

اینم اوج خلاقیت و هنر بنده (حیف این جوونا واقعا!)


حسین آقا اگه اینجا بودی که حسابی از خجالتت در میومدیم ولی چه کنیم که ما اینجا و تو اونجا امان از درد دوری! ایشالله که تنت سالم و دلت شاد و لبت خندون و همینطور امسال واست سالی پر از موفقیت و عشق و همه ی چیزای خوب باشه دوست یکی یه دونه

نظرات 23 + ارسال نظر
belladona پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:09

بفرمایین تو بفرمایین اینور بالای مجلس بشینین

فاطمه پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:13

سلاااااااام. خیلی باحال بوود .
تولدش مبارک.ایشالا سلامت،موفق،خوشبخت باشه و باشید .

طراوت پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 19:26

علیکمل. احوالات والا؟
بلی جون اینجا برقا رفته
اینترنت داغون شده. بچه ها هی چادر سفید میپوشن روح میشن میاد اینور اونور. خلاصه همه چی؛ کن فیکون شده!! با این برف داغون!! من چکمه ندالم که بلی!

ولی...
ولی بچه ها همه تو هیجانن و من با آرامش نیشستم پای سیستم و میخوام بگم
تــــــ ــــــ ـــــــــــ ــــــــولدت مــ ـــ ــــ ــــ بــــ ــــــارکـــــ ــــــــــ
قیــ ــ ــ ــ ــ چــ ــ ــ ی

ای جونم طراوت خوشگلم چطوری کجایی تو خوشگل خانم والله منم امشب یه بساط و وعض و حالی داشتم مثال زدنی

طراوت پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 20:23

چون معمولا فقط یاسی و فاطی جون اینجان؛ اونارو اوردم تو نقاشی وگرنه که همه گل و بلبلن ما شالله ماشالله شون باشه

قیچی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:19

واقعن نمی دون چی بگم خیلی ممنون فرامووش نمی کنم هیچ وقت
نیگا نیگا
بترکی دختر که اینقدر خوش خطی

قیچی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:59

بلاگ اسکای باز نمیشه هرچی کامنت میذارم میپره

یاسی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:44

به به چه کار با حالی کردی عزیزم.آفرین آفرین
حسین جان تولدت مبارک یه عالمه آرزوی خوب واست دارم.جدی حس کردم اینجا اومدم تولد حسین .خیلی انرژی دادی بلی جوووونم.

قیچی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:46

الو الو کامنتم میاد؟
من کلی این پستو خوندم تا در من ته نشین شه بس که کیف داد واقعن مرسی از همتون

belladona پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:53

سلام رفقای گل گلاب
ببخشید ما اول که برق نداشتیم ینی همزمان نت هم نداشتیم و بعدشم که بلاگ اسکای خل شده!
حسین آقا یه دونه ای تولدت مبارک تولدت مبارک

belladona پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:55

سلام یاسی جون و فاطی جون دخترای شیطون بلا و ناقلاوای بچه ها اینقدر دوست داشتم امشب با هم بودیم و یه جشن واقعی می گرفتیم یه وعض و حالی

قیچی پنج‌شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:57

آقا امشب این بلاگ اسکای از شانس ما خورده به خنسی چندین بار من کامنت گذاشتم ولی نیومد امیدوارم اینبار دکمه ی اینتر رو زدم کامنتم بیاد
...
اینجا یکی از معدود وبلاگ هایی هست که من راحتم و نظراتم رو بدون سانسور میگم. حدود یک سال و نیم هست که اینجا میام و با بچه ها رفاقت دارم. راستشو بخواین من زیاد از وبلاگ های دانشجویی خوشم نمیاد اما از وقتی اینجا اومدم یه صداقت و سادگی حس کردم وجوود داره که آدمو پابند میکنه.
...
بچه های اینجا توو این مدت زیادی که میومدم و می خودنمشون با اینکه همه از سطح سواد بالایی برخوردار بودن اما اصلن و ابدن توو فضاهای خاص و غم و اندوه و چس ناله ی دخترونه و پستهای شبه روشنفکری و اینا نبودن و عوضش با یه دنیا سادگی و صمیمیت حداقل همیشه این حس رو در من بر می انگیختن که چند قدم ازشون توو خیلی از مسائل عقب ترم و امیدوارم این حرفم رو یک تعارف تولدی و یا زر مفت تلقی نکنین چون یه آدم سی ساله طبیعتن نمی تونه به اینچیزا دل ببنده.
حالا که اومدم و دیدم این دوستای گلم اینجا به فکرم بوودن، خوشحالیم وصف ناپذیره.
واقعن ممنونم از همتون بخاطر بودنتون

قیچی جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:06

اما در مورد این پست لازمه که چند نکته رو عرض کنم (آیکونه اوهوم اوهوم)
اولندش که اوون عکس اولی مربوط به یکسالگیه منه چوون من متولد 17/12/1361 هستم. نمی دونم کی اینو از آلبومم دزیده و به دست بلادونا رسوند اما هر کی بوده دستش درد نکنه که حداقل با فتوشاپ، یه لباسی به تنمون پوشنوده. خدا عوضش بده.
...
از برکه ی عزیز نادیده هم ممنونم امیدوارم این حال خفن پیچ گونه ی امروزش بد نبوده باشه.
...
از طراوت نازنین هم ممنون و امیدوارم که یه روزی بتونم ببینمش از نزدیک.

قیچی جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:11

طراوت بابت عکس هم ممنون والا ما فک میکردیم آقایون در مواجه با خانووم ها دستاشون میره بالا نگو لنگاشونم میره بالا
بابت این عکس ممنون ایشالا دیدمت حسابی با اوون عکس شماره پنج حابی از خجالتت در میام.


سلام حسین جان. ولا من تو این عکس نتونستم شخص دیگه ای رو برات قرار بدم و اون بیشتر مناسب بود!!
عکس شماره پنج چیه؟
کوجا میخوای دعوتم کنی حسین؟

قیچی جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:14

ضمنن ونایی که میان اینجا رو میخونن توصیه می کنم بلادونا رو حتمن یه بار ببینید.
یه حدیثی هس نمی دونم از کیه اما میگه
هر کس بمیرد و بلادنا را نبیند به مرگ جاهلیت مرده است...

بله بله(آیکون زیزیگولو آسی پاسی دراکولا تا به تا) اقای پدر درست میفرمایند!

belladona جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:16

مرسی ی ی ی حسین آقا راس میگی؟ لطف داری دوست گلم از خوبی خودته به مولا
اینو من قبلنم بهت گفته بودم که تو وبلاگ تو خیلی خودمم و واقعا ممنون از بودنت

belladona جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 00:32

ای جون مرسی بابا میگم یه دونه ای میگی نه
مرگ جاهلیت مطمئنی یه ذره فکر کنوای حسین من چرا فکر می کردم 62 هستی البت هی دودوتا چارتا کردم گفتم بذار حداقل اگرم اشتباه میگم اون کمتری باشه(آیکون کافر همه را به کیش خود پندارد)

belladona جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:10

وای طراوت جونم من از همون اول که خورشید خانم نقاشیت رو دیدم عاشقش شدم به خاطر رژ لباش واقعا قشنگه چقدر به سختی کشیدی با ایزار محدود ایول


ها ولا! پدرم دراومد بلی

فری جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 01:56

wow! این همه خلاقیت!
با اجازه دوستان: قیچی خان، بنده هم به نوبه خوبم تولد شما رو تبریک میگم و زندگی سرشار از شادی و محبت و خوشی و خوشحالی رو برات آرزو می کنم. شاد باشی همیشه (آیکون گل)

قیچی جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 11:56

سلام مجدد
آقا کلن شانس ما بلاگ اسکای اینجا مثه کلاغ های تُف تُفی هی داره ریپ میزنه
...
فری خانووم ممنون ایشالا همونایی که گفتی برای خودت باشه (آیکونه یه دسته گل) + (آِکونه خجالت در مواجهه نخستین)

فری جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 13:46 http://labkhkhand.blogsky.com/

مواجهه نخستین؟!!!! به این زودی ما رو یادت رف بی وفا (آیکون آدم معتاد)
اومدم وبلاگگگگگگگگگگگگگت، پیغام گذاشتم روزه نمازاتون قبووووووووول، اومدی و یه دونه پیغام گذاشتییییییییییی! یادت اومد؟

قیچی جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 21:52

من؟ نماز؟روزه؟ شدیدن تکذیب میکنم (آیکونه لائیک)
اما جدا از شوخی شاید اومدم البته الان حضور ذهن ندارم ولی گمونم اگرم اومده باشم این وبلاگی که آدرسشو گذاشتی نبوده هان؟
حالا ممنون که دباره آدرس گذاشتی میام یه سر بینم چه خبره

فری جمعه 18 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 23:29 http://labkhkhand.blogsky.com/

آره آدرسم خیلی عوض شده! یه چی تو مایه های نظریه پیچیدگی!

رها یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 22:50 http://fair-eng.blogsky.com

چقدر دلم واسه دوران دانشجویی تنگ شده!
دعا کنید سال بعد دوباره دانشجو بشم!

ایششششششالله من قشنگ درکت می کنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد