خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

سوال؟!

چرا یه آدم که دین نداشته باشه میگن بده؟! 

بنظر شما اصلن دین ربط داره به خوب یا بد بودن؟! 

اخلاقیات مگه جزو دینه؟! غیبت نکردن؛ دروغ نگفتن؛ حق مردمو نخوردن؛ و خیلی خوبی های دیگه دستوره دینه؟! کدوم دین؟ اسلام؟ مسیحیت؟ زرتشتی؟ چی؟! 

من میگم اصلن ربطی به دین نداره. درسته که تو ادیان مختلف به این ها توصیه شده ولی خب آموزه ی دین نیست بلکه آموزه ی زندگی اجتماعیه. دین آموزه هاش مثل نماز و این هاست.

پس اگر اینطوره؛ چرا باید یه فرد بی دین حتما ادم بدی باشه؟! 

یکی از دوستام دینو قبول نداره(به جاش وجدانو خیلی قبول داره). و اخلاقش حرف نداره. از خیلی از آدمای دیگه که میشناسم آدم تره!! 

اون باعث شده که به این قضیه فکر کنم ... 

 

* این یه سوال بود که منتظر جوابشه

نظرات 11 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 3 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:24

این حرفت منو یاد اونایی میندازه که هزار و یکجور گناه و فسق و فجور میکنن، بعد نماز اول وقتشون هم ترک نمیشه!
اینا خودشونو گول میزنن.
قضیه دوست شماهم همینه.
اخلاقیات بخشی از دینه. کی گفته دین فقط نماز و روزه است؟!

بخش اول حرفت و بخش دومش اصلن دو چیز متفاوته چرا؟!
اون تیکه اولش میگین مومنایی که در عین حال اعتقاد به دین؛ هزارو یک گناه میکنن.
بعد تو خط بعدی میگی دوست شمام همینه!!
ببین من فکر میکنم اخلاق خوب و بد که یه بچه ی تازه متولد شده هم میتونه درکش کنه فطریه. تو هر دینی هم بهش توصیه شده؛ یعنی یک توصیه ی یکسان تو هر دینی!
پس یک انسان بی دین هم میتونه فرد خوبی باشه. حالا کاری به این ندارم که نماز و روزه و اینارو انجام نمیده. منظورم از بی دین فقط اسلام نیست. منظورم بدون هر گونه دین خداپرستی.
* درضمن اینجا ما همه ی دوستامونو میشناسیم. لطفا یه اسم برا خودتون انتخاب کنید که یادمون بمونین

ا شنبه 4 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 11:21

دین چیزی بوده که در زمانه ی خودش و در موقع ظهور می تونسته باعث ترقی اجتماع بشه و سطح اجتماعی و فردی جامعه رو بالا ببره اما مثل هر چیز دیگه ای وقتی زمانش بگذره دیگه قابل استفاده نخواهد بود مخصوصا این که بیشتر ما آدما مخالف هر گونه تغییر هستیم و در زمینه ی دین این خودش رو به بدترین شکل نشون میده..... این که گفتی اخلاق فطریه کاملا درسته و منم مثل تو فکر می کنم که دین و آدم خوب و بد بودن هیچ ربطی به هم ندارن... مهم تفکر و شعور بشره(که متاسفانه به طور میانگین چندان بالا نیست!)...ضمنا در جواب کسایی که میگن بهتر از قرآن نیومده باید گفت برن یه ذره بیانیه ی جهانی حقوق بشر رو مطالعه کنن تا ببینن برای زمانه ی امروز چقدر این بیانیه از قرآن و انجیل و ... کارکرد بهتری داره!!!

مرسی ازین که نظرتونو بیان کردید
من پاسخی نمیدم و فعلا منتظر جواب های بیشتری هستم.

قیچی یکشنبه 5 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 21:35

سلام خانووم خانووما. احوالت؟ خوبی؟ ردیفی؟ خدا رو شکر.
بحثت بحثه خوب و عمیقی هست و میطلبه مفصل راجع بهش صحبت بشه. البته این دین باید مشخص بشه چه دینی هست. یعنی دوست شما باید بگه منظورش از دین چیه. چون انواع مختلفی از دین داریم. مثلن دین عندالناس و دین عندالله...یا از یه منظر دیگه میشه دین رو تقسیم کرد به دین عوام، دین ِخواص، دین ِاخص خواص، و بلاخره دین خلاصتن اخص خواص...در حقیقت مراتب دین فرق میکنه و باید منظور از دیانت مشخص بشه که چه نوع دینی مد نظر هست. این از این....
..........
در مورد بحث هایی هم که گفتی منم کاملن موافقم باهات و البته اسم علمی یا شاید فلسفیه این قضیه ای که تو گفتی میشه "اومانیسم". یعنی خوبی و بدی عمل ذاتی هست و به دین و دین داری بی ارتباطه. دروغ و تهمت و غیبت همینجوریش هم بده و دیگه نیازی نیست آدم دیندار باشه که بخواد این رفتار ها رو انجام نده. در واقع آدمیت ِ آدم اقتضا میکنه که دروغ نگه نه دین داریش. این تفکر در حقیقت یکی از محصولات تفکر سکولاریستی هست. یعنی آدم نگاهش رو از آسمان به زمین بدوزه. انگیزه هاش رو توو زمین جستجو کنه. یک سکولار دروغ نمیگه چون فکر میکنه دروغ توو زندگیش مضراتی بدنبال داره. در حالی که یک دیندار دروغ نمیگه چون دستور خداونده. اختلاف دقیقن همینجا بوجود می آد. انگیزه در اونجا زمینی هست و در اینجا آسمانی. اما طرفداران دین، این قضیه رو مطرح میکنن که توو تفکر سکولار، اخلاق نسبی میشه. یعنی ممکنه آدم کشتن بد باشه اما برای استعمار و افزایش ثروت کاملن مباح میشه. دروغ گفتن بده اما میشه به افکار عمومی برا انگیزه های سیاسی، دروغ گفت. در حقیقت توو این تفکر هدف وسیله رو توجیه میکنه و اخلاق کاملن نسبیه و ممکنه برای برآورده شدن حوائج، کاملن قلب بشه. در حالی که توو تفکر دینی یک بد همیشه بد هست چون خدا مطلقه و اخلاقیات رو هم مطلق کرده.
البته اوون چیزی که توو جامعه امروز ایرانی هست شاید ملقمه ای از این دو تفکر باشه و لذا بشدت وصله ی ناجوری هست که اصولن دین زدگی رو بدنبال میاره.
...
چند تا پست نوشته بودم راجع به هدف و وسیله. اونا هم به این بحث مربوط میشه.
...
ضمنن برای نقد درست و صحیح این مساله می تونی مراجعه کنی به کتاب "سنت و سکولاریسم" نوشته ی دکتر عبدالکریم سروش...نقطه....تمام

سلاملکم آآآآآآآآآآآآقا
چطوری شما؟ من که ردیفم احتمالا! شما ردیف تری ایشالله؟!
بابا همش منتظر بودم بیای ازین بحثای باحال بکنی. دیر اومدی؛ ولی اومدی و بحثتم حرف نداشت. مرسی
فقط اون قسمتی که میگی"اما طرفداران دین، این قضیه رو مطرح میکنن که توو تفکر سکولار، اخلاق نسبی میشه. یعنی ... چون خدا مطلقه و اخلاقیات رو هم مطلق کرده" یه سوال: مگه تو دین از دروغ مصلحتی بحث نمیشه؟ یا یه چیز دیگه بود که یکی از امام ها انجام میدا(اسمش یادم رفته!) که به دروغ به مثلا شاه بگی من با توام وای در خفا علیه اون کار کنی. یا مثلا حضرت علی که تو یه جنگ به یه آقایی گفتن مگه قرار نبود کسیو نیاری با خودت؟ بعد یارو میگه خب نیاوردم که! بعد امام علی میگن پس اون کیه؟! تا طرف برمیگرده پشت سرشو ببینه حضرت میکشتش!! میگن اینجاها مجازه دروغ بگی و ازین حرفا!! منظورم اینه که من برعکس اینی که گفتیو شنیدم! یعنی یه سکولار همیشه دروغو بد میدونه ولی تو دین مجوزش گاهی داده میشه... اشتباه میکنم؟!

قیچی دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:25

البته این مثالهایی که تو زدی رو من خیلی نشنیدم و از صحتش اطلاعی ندارم و قضاوت نمی کنم. اما گمونم تو از یه چیزی حرف میزنی که اسم عربیش یادم نیست اما معنیش راست نگفتن هست. یعنی دروغ نگی، اما راست رو هم نگی. مثلن اگه ازت پرسیدن فلانی کجاست بگی نمی دونم در حالی که می دونی کجاست اما مثلا موقعیتش رو نسبت به کره ی ماه نمی دونی و لذا میتونی به طرف بگی نمی دونم (بنا به همون مصلحت) . اینجا یه قضیه ای مطرح میشه به اسم احکام ثانویه. که گاهی در موارد اضطرار بعضی چیزها رو می تونه تا حدودی توجیه کنه. در حقیقت توو دین هم گاهی برخی از اخلاقیات نسبی میشه. اما اینجا انگیزه الهی هست (برای رضای خدا) ولی در تفکر سکولار انگیزه زمینیست.
حالا ممکنه یه سوال بوجود بیاد که وقتی قراره اخلاق نسبی بشه واقعن چه فرقی میکنه که با انگیزه مادی نسبی بشه یا با انگیزه ی الهی؟!
این سوال بسیار مهمی هست و بسیار هم سخت و دشوار. من هنوز خیلی جواب دقیق و قطعی برای این قضیه پیدا نکردم. اما می تونم اینم بگم که ببین قرار نیست توو جامعه ی دینی همیشه کاملن به اخلاق پایبند باشیم. قرار نیست یک دیندار، توو سری خور باشه. در دین اینجوری نیست که مثلن یکی بهت زور گفت، تو به اخلاق پایبند باشی و برای رضای خدا ماچش کنی. یا مثلن یکی به کشورت حمله کرد با شیرینی ازش پذیرایی کنی. نه...توو این شرایط، همون آدم کشتن که ضد اخلاق محسوب میشه، حالا بسیار هم موجه و مواکد هست.
تازه اینی که گفتم در حالت بسیار نازلی بوود. وگرنه ما احکامی در دین داریم که حتی کشتن آدم ها (ترور) رو هم موجه میکنه.
اینها یعنی مطلق بوودن و نسبی بودن اخلاق، بینشون مرزهای بسیار باریکی وجود داره و آدم هایی مثله ما باید همیشه مواظب باشن توو این مسیر دچار افراط و تفریط نشن. نه مثله سکولار ها کلن اخلاق رو نسبی کنن و مثله مثلن آمریکا به یه بهانه ی واهی دیگر کشورها رو آماج حمله قرار بدن، و نه مثل مسیحیت اخلاق رو مطلق بدونن و بگن که اگر یکی زد زیر گوش ِت، اونطرف صورتت رو بگیری و بگی بفرمایید یکی هم بخوابون توو این گووشم.
....
اونی هم که شنیدی رو قبول ندارم که یه سکولار همیشه دروغ رو بد میدونه ولی توو دین مجوزش داده میشه. ما دین رو با دین میسنجیم نه با آدمهای دیندار که ممکنه خیلی خطا کنن.
ضمنن اون سکولارها درسته که در فرهنگ عامه دروغ رو بد می دونن، اما واقعن اگه یه نگاه اجمالی به تاریخ بندازیم، میبینیم که همین پست فطرتا بزرگترین جنایات بشری رو بر مبنای یک مشت دروغ مرتکب شدن. اما ژستشون ژست آدمای راستگو هست و بر عکس ماها، دروغ رو صرف مسائل خرد و کوچیک و کوچه بازاری نمی کنن.

من تازه یکی دو هفته اس با این قضیه ی سکولار آشنا شدم و دقیقا نمیدونم اعتقاداتشون چیه. اونم تو بحث با یکی از آشنایان.
برای منم مثل خودت همون سواله پیش اومد ولی خب با جوابی که تو دادی نمیشه خیلی قانع شد!
....
حالا این قسمت که گفتی دین رو با دین میسنجیم نه با آدمای دیندار؛ منظورت چیه؟! مثلا اگر دین اسلامو با دین مسیح بسنجیم؛ اونوخ خودت اینجا گفتی که تو مسیحیت اخلاق مطلقه و تو اسلام نسبی...خب پس کدوم درسته؟!(هر دو دین خدایی هستن!)(البته احتمالا میگی اسلام چون کاملتره؛ولی من جواب محکم تری دوست دارم بشنوم خب)
بعد تو اسلام دروغ مصلحتی که به این چیزای مسخره که مثلا به فلانی نگو من اینجام که برام بد میشه و... گفته نمیشه که! ما مردم عامه داریم از این قانون برای منافعمون استفاده میکنیم. در واقع دروغ مصلحتی تا اونجایی که من میدونم صرف چیزای بزرگتری باید بشه. مثلا همون قضیه که گفتم امام به شاه میگه من با توام ولی در خفا علیه اون فعالیت میکنن(حالا یادم نیست از ۱۲ امام کدوم یکی بودن؛ ولی این درسو تو کتاب دینی دبیرستان خوندیما)


سوال که زیاده پسر جان...

صق دوشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 20:57

طراوت جان اونی که تو میگی اسمش تقیه هست فکر میکنم و دقیقا این یکی از مشکلاتی هست که دین های دنیا دارن!! یعنی همه چی بده اما برای دیگران و دقیقا به همین علت هم هست که تقریبا همه ی ادیان حودشون رو بهترین می دونن

آها همین تقیه منظورم بود
مرسی که اسمشو گفتی ؛صق؛ جان!!

فاطمه سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 14:50

سلام طراوت جون .خوبی عزیزم؟
این سوالهاو این بحث خیلی چالش بر انگیزه .اگه ساعتها بشینیم و صحبت کنیم بازم حرف برا گفتن هست و از آموخته های همدیگه آگاه میشیم و این خوبه...
ربط دین به بد بودن یا خوب بودن انسانها برمیگرده به نیاز انسان به دین.انسان یه موجود اجتماعی هست .اجتماعی بودن یعنی اینکه زندگی انسان فاقد آزادی بی قید و شرطه و این قید و شرط برای زندگی اجتماعی انسان نیاز هست.
به نظر من آدما به یه چارچوب اعتقادی به یه سری اصول درست نیاز دارن که بهش پایبند باشن.بحث فقط بحث غیبت نکردن و دروغ نگفتن و اینها نیست .بعضی ها کلن عادت کردن به دروغ نگفتن عادت کردن به غبیت نکردن این خوبه خیلی هم خوبه ولی در این دنیایی که ما زندگی میکنیم کافی نیست.
نمیشه گفت کسی که دین نداره بده ،ولی انتخابش و راهش برا ی مسیر درست زندگی کردن کامل نیست.و نمیشه گفت کسی که دین داره حتمن خوبه چون فقط اعتقاد داشتن هم کافی نیست برای درست زندگی کردن اعتقاد و عمل دو رکن اساسی هست.
مثلن بعضی فلاسفه غربی نظریه های مسخره ای رو برا سعادت و خوشبختی بشر پیشنهاد کردن و سعادت رو در کسب قدرت هرچه بیشتر میدونن ویا بعضی هاشون سعادت انسان رو مساوی با کسب لذت هرچه بیشتر میدونن.وحالا فردی که به اصول و چارچوب دینی خاصی اعتقاد نداره خیلی راحت ممکنه اینو بپذیره "من که به کسی ضرری وارد نمیکنم از هر چیزی میتونم لذت ببرم "اینه که همجنسگرایی اینقد رایج شده . وخیلی رفتارهای فجیع دیگه ...
دیدم اینا رو که میگماا طراوت من از نزدیک مسائل این چنینی رو دیدم وباهاشون مواجه بودم .و دیدم که بی دینی چه بلایی به سرآدم میاره...اخلاقیات جزءلاینفک دینه .جزءاموزه های دینی ما هست.

سلام عزیزدلم. تو خوبی؟
فاطی ببخشید که اینقدر دیر جواب میدم اصلن نتونستم بیام پای نت...
مرسی گلی از این بحث زیبات. خیلی توضیحات خوب بودن عزیزم.

اون تیکه که گفتی: وحالا فردی که به اصول و چارچوب دینی خاصی اعتقاد نداره خیلی راحت ممکنه اینو بپذیره "من که به کسی ضرری وارد نمیکنم از هر چیزی میتونم لذت ببرم >>>
فکر نمیکنم در مورد همه مصداق داشته باشه.
من یکیو میشناسم تو فامیلای دور؛ این بنده خدا کلن الگوست تو خوبی و مال حلال و کمک به دیگران و...
بعد هر کی مشکلی براش پیش میاد میره پیش این آقا تا حلش کنه و حرفش سنده.
حالا ایشون اصلا به دین اعتقاد نداره و اینجانب فکر میکنم که حتی وجود خدا هم براشون اثبات نشده یا شایدم وجودشو رد کردن.(شایدم قبول داره!)
سنش هم بالاست و از اول همین جوری بوده. همه هم میدونن!!!

نمیدونم ولا. هر چی هست؛ مهم اینه که همه باید به اخلاقیات احترام بزاریم چون جزو لاینفک زندگی اجتماعی هم هست

فاطمه سه‌شنبه 7 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:02

یه همکار داشتم به هیچی اعتقاد نداشت نه خدا ،نه دین ،نه پیغمبر ولی فوق العاده با وجدان و با اخلاق.وقتی شبکار فیکس شد .معتاد شد به مصرف پتدین تو بخش.بیمارا درد داشتن ولی اون پتدین ها رو به خودش تزریق میکرد.میدیدم که ناراحته ولی نمی تونس خودش رو کنترل کنه.
شاید اعتقاد و دینداری یه همچین جاهایی به درد آدم بخوره .....

شاید...
شاید اگه معتقد می بود هم باز همین میشد...
دیدی چه مشکلی تو زندگیش داشته که به اعتیاد راضی شده؟!
مشکلات مردم تمومی نداره...

چند روز پیش یکی از خدمه ی دانشگاه ما تو زیر زمین دانشکده پزشکی شاهرگ گردنشو زد نامه گذاشته بود که به دلیل مشکلات اقتصادی و این حرفا...

فاطمه چهارشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 18:31

چرا بلادونا نمیاد؟دلم خیلی براش تنگه، خیلی....

ایشالا هر جا هست خوش باشه وسلامت....

عزیزم بلی با همسر خوشتیپشون و به قول خودش آقای شادوماد؛ تشریف بردن ماه عسل شمال!! یهو!!
چند روز پیش به آزاده میگم این بلی که شوور کرد؛ مارو هم شوور داد رفت!!
باور کن! اصلن یهو بی خدافظی و هول هولکی پاشد رفت این بچه

قیچی پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:48

خب عزیزم واقعن این سوالیه که هیچ کسی تا حالا نتونسته جوابی قانع کننده قطعی بهش بده. اینا مسائلیه که همیشهبشر باهاش مواجه بووده.
اوون دین هم منظورم دین هندالله بوود که آیه قران همون اسلام میدونتش. مثال مسیحیت هم واسه این بوود که اونجا افراط مورد نظرم بیشتر به چشم می خورد. ضمنن خیلی گلی ناز نازی...

اره سوالات بی جواب... پر شدیم از این سوالات بی جواب...

تو هم خیلی آقایی پسر خوووووووب
این آیکون هم از اعماق وجود بهت تقدیم میکنم:
فقط به لب و لوچش نیگا نکن تروخدا

فاطمه پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 15:43

الهی!
ایشالا که بهش خوش بگذره..
عب نداره ،طفلی فک کن چقد دغدغه داشته و فکرش مشغوول بووده که یادش رفته خدافظی کنه...

حالا وقتی اومد تلافی کنین

ایشالله
آره فکر کنم خیلی دغدغه داشت بچه
تلافی؟حتی نمیتونی تصور کنی که باهاش چیکار میییییکنم!
شوخی کردم. تلافیش اینه که باید شام دعوتمون کنه

نون الف پنج‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 22:49 http://lore.blogsky.com

دین هیچ ربطی به خوب و بد بودن ادما نداره
ادمای خوب بدون دین هم خوبن ، ادمای بد هم با دین به ادمای بهتری تبدیل نمیشن!

منم اینطور فکر میکنم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد