خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

الهی خوش باشی

میگم چه خبرا؟ خوبی؟ اوضاع احوال؟

اگر از احوال ما جویید، که ملالی نیست. میگذرد...


دیدم هیچ خبری از هیچکسی در هیچ جایی نیست، گفتم بیام یه خبر از خودم بدم حداقل! باز یه نفرم یه نفره، غنیمته

هیچی دیگه رفیق، من که نشستم پای درس و کنکور و علافی! نه تفریحی، نه فیلمی...

خبرا دست شماهاست! که ماشالله سر همه هم شلوووووووغه

خبر من بیخبری بود که اونم خودش خوش خبریه

تو چی رفیق؟


پ.ن: خب خودم میگم! یکی که کلا وبلاگشو تعطیل کرد داره درس میده! اون یکی فقط تو فیس بوک میچرخه و وبلاگ هرازگاهی میاد. یکی دیگه ام که همین هفته پیش عروسیش بود که هیچ! اون یکی هم که شوور کرد و رفت که رفت! یکی دیگه بارداره و حوصله ی نت و این حرفارو نداره. دیگری نزدیک کنکورشه و وقت نداره. یکی هم گرفتاره کارشه. یکی دیگه نت نداره و نتش خراب شده. یکی هم که متاسفانه متاسفانه عزاداره.....

هعی روزگار، چقدر گرفتاری ها این روزا زیاد شده


نظرات 5 + ارسال نظر
فرهاد پنج‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 22:00 http://www.semicolon.blogsky.com

ما هم حالمون خوبه هرچند توپ توپ نیست ولی امید است که به سمت توپ بودن باشه
چقد اینجا خلوت شده هیشکی هیچی نمینویسه..اگه بخاطر خوشی ای که با خوندن نوشته هات بهم دست میده نبود دیگه از نابغه ها ناامید میشدم بازم بنویس.نذار اینجا خالی بمونه.من که همش میام میخونم

خداروشکر فرهاد جان که خوبی اونی که همش تو فیسبوکه تویی هاها ولا میبینی؟ نمیدونم برادر. دارم کم کم به این نتیجه میرسم که بیخیـــــال طری! برو به کارت برس و تو هم مث باقی بچه ها درو تخته کن!
ولی...
حالا ببینم چطور میشه. ولی حضورت خوشحالم میکنه. تو دوست قدیم الایامی پسر

قیچی یکشنبه 21 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 23:51

سلام
گرفتاری همیشه بوده و هست. وبلاگ نویسی برای خیلیا تفنن هست، برای خیلیا جایی برای عقده گشایی و برای خیلی ها هم یک گذرگاه موقت برای بروز پاره ای افکار.
برای من خود زندگی هست
وبلاگ نویس شدن سخته. وبلاگ نویس موندن سخت تر

سلام حسین خیلی خوشحال شدم که اومدی. و هستی.
بله بله، سخته

memole سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 13:14

سلام طراوت جوووووووووووووووووووووون
خوبو خوشی؟
من همونیم که کنکور داره، مثل خودت.
چه خبرا خوب میخونی؟
.
.
من خبر ندارم، کی عزاداره عزیزم؟

سلام خوشگله دختر. تو اینجا چیکار میکنی؟
تهرانی بسلامتی؟
ای ی ی، بدک نیست. فعلا که سه روزی رفتم مشهد و کلـــــا بیخیال چرخیدم!
قیچی عزاداره. پدرخانومش فوت شدن متاسفانه :(

[ بدون نام ] چهارشنبه 24 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 14:18

فدات بشم. نه شمالم.
خدا رحمتشون کنه، ان شالله غم آخرشون باشه.

خوب بخون عزیزم

ایشالله.

فری پنج‌شنبه 25 مهر‌ماه سال 1392 ساعت 12:33

هستم. تو وبلاگ قدیمیم کم و بیش می نویسم.

چه بیخبر!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد