خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

حس خوب

همیشه حد فاصل بین دانشگاه و خابگاه، حداقل ده دقیقه پیاده روی داره. ینی اگه بخوام تنبلی کنم و بولوار کشاورز که بسیار دل گشا و سبز و زیباست و نادیده بگیرم و با یک تاکسی ازون مسیر بگذرم، میمونه فاصله ی بین میدون ولیعصر تا خابگاه، که بالاتر از میدون هست. دیگه اینجارو حداقل مجبورم پیاده برم.

یه پیرمرد خمیده تو این مسیر هست که اولین بار که دیدمش برام خیلی جالب و سوال برانگیز بود. ایشون یه باند بزرگ داره که روی دو تا چرخ حرکتش میده، ازینایی که روضه خون ها با خودشون دارن. آهنگ های قدیمی از ابی و معین و رامش و هایده و حمیرا و فریدون فروغی و سیاوش قمیشی و...رو با صدای بسیار بلندی پخش میکنه و بزرگ روی باند نوشته سی دی فروشی نداریم! اولش خندم گرفته بود که پس هدفت چیه؟! همینطوری میخوای در راه خدا حال بدی به ملت؟!! بعد که یکم فکر کردم دوزاریم افتاد که باید بهش پول بدیم بابت شادی آفرینی که میکنه.

دیشب تهران نم نم بارون بود اونم تو یه هوای مطبوع مایل به سرد( و نه سرد). از پدرام ( داداشم) جدا شدم و راسته ی میدونو به سمت بالا قدم میزدم که صدای باند پیرمرد، باعث شد بارونو با دقت بیشتری حس کنم و نهایت لذت ممکن رو از اون ساعت و اون هوا و اون آهنگ فریدون فروغی و اون پیاده روی ببرم

از همینجا تشکر ویژه میکنم از پیرمرد خمیده

آهنگ بینهایت دلچسب دیشب، که تو هوای بارونی آدامس تر هم شده بود اینه

تو بزرگی مث اون لحظه که بارون میزنه

تو همون خونی که هر لحظه تو رگ های منه

تو مث خواب گل سرخی لطیفی مث خواب

من همونم که اگه بی تو باشه جون میکنه ...

نظرات 6 + ارسال نظر
... جمعه 15 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 23:59 http://mehraboonetanha.mihanblog.com

هرچند آدم تک پری هستم اما دلم میخاد هر پنج نفرتون مال من بودید.....مگه چی میشه پنج تاتون مال من بشید؟

من و تو شنبه 16 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 09:56 http://join.nicegift.ir

چطوری یا نه؟

مریم ...... شنبه 16 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 23:24

وای طراوتی متنتم حس خوبی داد ب من....... دیگ چ برس ب تو ک تواون لحظم بودی ..... خوشا ب سعادت گل دختر ...... بووووووسسسس.....

فدات عزیزززززم
خوشحالم که حس خوبی از متن ناشیانه ی من گرفتی

قیچی سه‌شنبه 19 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 22:51

من خیال، تو رو هر روز دیدنه،،،

دیدم اینو، یکیم جلو بازار رضا همینکارو میکنه،
پست خوبی بود ممنون

نه حسین، میگه : من نیازم، تورو هر روز دیدنه
فرق نیاز با خیال مث فرق چیه؟
خواهش، ممنون از شما

قیچی جمعه 22 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 22:26

اره درست میگی
نیازم تو رو هر روز دیدنه
از لبت دوست دارم شنیدنه

دقیقا
گووود

صحرا یکشنبه 24 آبان‌ماه سال 1394 ساعت 08:11

واییییی طراوت جووونی تو هنوزم پست میزارییی.منم دلم خواست.دلم روزای ارشدو خواست.دکتری حال نمیده هیچی مثل گذشته نیس

بعله صحرایی جیگر طلا
خو منم ارشدو خیلی دوست داشتم اما دکتری هم بدک نیس، هر چند که به اون دورانمون نمیرسه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد