خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

شهریور دوسال پیش

این روزا  خیلی داره منو یاد اون روزا میندازه...

وضع حمل!

  

برادرزاده م شش سالشه خیییلی جیگره از این دخترایی که ناز و عشوه تو خونشونه. با کلی آب و تاب تعریف کرده که دیشب خواب دیده دختر من به دنیا اومده (الهی قربونش بره مامان) و همچین منم خیلی خوشحال بودم.  

خوب خدا رو شکر که منم بالاخره فارغ شدم:)))))

رفت یا بازگشت!

  

اون گردوهایی که دوشنبه از جاغرق خریده بودم٬ امشب دارم با دمم می شکنم:))) فردا دارم میرم خونه (اسمایلی یه آدم فوق خر ذوق)! حالا خوشحالی خودم یه طرف خوشحالی خانواده یه طرف٬ موندم خوشحالی رفقا رو کدوم طرف بزارم! هر کی منو دید گفت داری میری خونه؟؟؟؟؟ و کم از اشک شوقش نمونده بود٬ اینقدی که اینا خوشحالن من به خودم و احساساتم شک کردم٬ خدایا شکرت که جور شد من دارم میرم حداقل این بروبچ یه نفس راحت می کشن:))))) 

این آهنگ رو راننده آژانس گذاشته بود و من مجبور شدم بیام دانلودش کنم!

چه زخم هایی...

دیشب داشتم به مطهره فکر می کردم و آهنگی رو گوش می کردم که این اواخر به من داد و گفت اونو یاد من میندازه٬ یه هف هشت تا آآآآه کشیده و نکشیده صدای گوشیم در اومد٬ میگی کی بود؟ آفرین! ۲۰ امتیاز! خودش بود؛ مط مطی جون می دونی دلم برات تنگ رفته؟ می دونی هر روز ر به ر واست فاتحه می فرستیم؟ فقط میشه بگی آخر اون فیلم awake چی شد؟ من و آزی با هیجان هر چه تمام تر نشستیم ثانیه به ثانیه ش رو تماشا کردیم ولی در نهایت فهمیدیم 20 دقیقه آخرش کپی نشده و چون ساعت دو نیمه شب بود نمی تونستیم بهت زنگ بزنیم در نتیجه برای ساکت کردن کودک درونمان حسابی بهت فحش دادیم می دونی!  

 

پی نوشت: این چند وقتا به خودم اجازه ی گوش دادن به آهنگ های غمگین رو داده بودم ولی امروز طی یک عملیات انتحاری فولدرشون کلا حذف شد! بله!