خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

الهی هر روزتون عید باشه

 

 

 

سلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام 

 

عیدتون مبارک 

امروز حتما همه شاد باشید. 

از روز خوبتون استفاده کنید. 

اینقدر پای اینترنت نشین! حیفه وقتت به خدا! 

(بیشترش خطاب به خودم بود)  

خووووووووووووووووش بگذره 

 

  

 

عید فطر مبارک

 

تموم شد 

ماه رمضون امسالم مث سالهای دیگه... 

این عید بزرگ رو به همه ی دوستان تبریک میگم 

امیدوارم همتون از این ماه استفاده کرده باشید 

خوشبحال اونایی که تو این ماه اونقدر به خدا نزدیک شدن که همه ی گناهاشون بخشیده شده  و روز عید فطر پاک پاک پاک هستن... 

ماه رمضون رفت 

ولی چیزی به ماه رمضون سال دیگه نمونده 

۱۱ ماه دیگه برمیگرده... 

یعنی ۱۱ ماه دیگه ما کجاییم؟ 

پیش به سوی شعر کوتاه خوش مزه۳

درود و دوصد بدرود  

دوستان دوباره بیاین بازی                        

 

 

این دفعه هم یه سری لغات میذارم که شاید اولش فک کنین بهم نمیان!

امــــــــــــا من که میدونم شما دیگه حسابی این کاره شدید    

حالا برای این که جو یکم صمیمی شه یه دست و هورای بلــــــــــــــــــــند...سووووووت...جیــــــــــــــــــــــغ      

 

 خب بچه ها آماده اید؟! ببینم این دفعه چند مرده حلاجید 

سری کلمات بازی اینا هستن: 

زندگی؛ کشک؛ ریش؛ تنبک؛ عشق 

یه شعر بسازید بترکونــــــــــــــــــــــــــــــــــــه   

  

شاید آخر هفته برم مسافرت! تا جمعه هی بیاین ببینمتون که شاید تا نزدیک ۱۰ روز دیگه نباشـــــــــم 

 

پس منتظررررررررررررررررررررررررررررم

 

 

 

آغاز چرت و پرت گویی ما

چرت و پرت گویی اصولا در خوابگاه اولمون توسط من و برکه شروع شد .داشتیم تو این حرفه پیشرفت می کردیم که به ترتیب ممول ،بلادونا و طراوت اضافه شدندو شد نور علی نور! اوایل ترم ۱

تازه ما نابغه های مظلومو از مجتمع خوابگاهی پرتمون کرده بودن تو مهمون سرای دانشگاه 

البته دستشون درد نکنه جای خوبی پرتمون کردن!!! نزدیکای ظهر یکی از بچه های هم ورودی خودمون که پشت در مونده بود و طفلی کلید نداشت اومد تو سوئیت ما واسه استراحت. خیلی مهربون و مظلوم به نظر می اومد 

ممول و برکه شروع کردن به پذیرایی و مهمون نوازی شدید!! 

یهو برکه اومد وسط و با جدیت تمام گفت:ممول من دارم میرم لباسامو بشورم تو اگه لباسی داری بده من بشورم!!مهمونمون با تعجب به ممول و برکه نگاه می کرد . 

ممولم جواب داد :چرا برکه جون کنار تختم لباسامو گذاشتم لطف کن برشون دار! 

برکه گفت:باشه و روشو به من کرد و گفت:صحرا تو چی؟گفتم :آره مقنعه ی منو بردار و بشور 

مهمونمون که دیگه طاقت نیاوورد گفت:برکه جان  یعنی .. یعنی تو لباسای بقیه رو می شوری؟؟!!! 

خدا بگم این برکه رو چیکار کنه که جواب داد: واااا!آره دیگه!!ما هر هفته یکیمون لباسای همه رو می شوره !!مگه شما اینکارو نمی کنین؟ 

مات و مبهوت گفت: نه 

برکه ادامه داد:صحرا جون مقنعه تو بامشکین تاژم بشورم؟گفتم :آره قربون دستت 

مهمونمون با همون بهت از جاش بلند شد و گفت :بچه ها من دیگه برم ورفت سمت در.از در که بیرون رفت برکه با خشانت به سمت ما حمله کرد و گفت:غلط کردین!من لباسای شما رو بشورم 

که یهو مهمون دوباره سرشو آوورد تو واسه تشکر در عرض چند ثانیه دوباره چهره ی برکه مهربون شد.اونروز فک کنم مهمونمون از اومدنش به سوئیت ما پشیمون شد چون دیگه دور و بر سوئیتمون ندیدیمش

پیش به سوی شعر کوتاه خوش مزه۲

سلام سلام صد تا سلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام 

 

این بازی برای همه خوبه! برای ورزشکارا؛ برای مهندسا؛ برای دکترا؛ برای خوشگذرونا؛ برای اونایی که خوشحالن؛ برای اونایی که غمشناک ان؛ برای فوتبال دوستا؛ برای از فوتبال چندش شده ها؛ برای باصفاها؛ برای خسیسا؛ برای ولخرج ها؛ برای......خلاصه برای من؛ تو؛ ما؛ شما؛ و حتی آنها!  

 

با کلمات خکشل زیر یه شعر خوکشل تر بگویید دوس جونا؛ منتظررررررم 

 

و حالا این شما و این....همان کلمات سری۲: 

طالبی؛ خشگل؛ فیلتر؛ من؛ استاد 

 

دوستان اگه تو این کار حرفه ای شدیدو و تونستید بیشتر از یه شعر بسرایید؛ بگیدا! بیشتر از هنرتون لذت میبریم. مرسییییییییی

ته مونده های یک خودسانسوری!

  

آخه تو بگو آدم باید چی بگه به این استاد؟ نه آخه اگه بیراه می گم بگو بیراه می گم. اصلا مگه آدم می تونه در مورد اساتید بیراه نگه٬ با راه بگه؟ راه راه بگه؟! قضیه اینه که با یکی از بچه ها بعد عمری تصمیم گرفتیم که با همدیگه بریم خونه اونوخ همینکه استاد معزز ایشون فهمیدن فرمودن نه خانم! شما باید بمونی اینجا کاراتو انجام بدی. بله اگه ترس از آتیش جهنم نبود! می گفتم که همین استاد که الان گیر داده که بمون 2 ساااااااال آزگار به این خانم نفرمودن خرت به چند! بله زمانی که باید دانشجوشونو ساپرت می کردن هر روز اشکشو در می آوردن و از یه دانشجوی با نشاط و پرامید یه روانپریش ساختن! هیییییی، من دیگه هیچی نمیگم قضاوت با... I don't know! 

این دوستمون الان به قول طراوت غر داره! اون عکسه هم من نیستما همون بچه ها ست!

پیش به سوی شعر کوتاه خوش مزه۱

فکر کردم اگه بشه یه تاپیک بذارم که یه کم روش فکر کنیم و بتونیم ایده های جدید بدیم 

البته فعـــــــــــلا امتحانی شروعش میکنم. اگه دوس داشتین؛ ادامش میدیم. فک کنم واقعا خوشمزه بشه ها! البته اگه همکاری کنید و سعی کنید غده ی شیرین شدن و بداهه گویی خودتونو فعال کنید.  

من چند تا کلمه میگم و شما سعی کنید تو نهایتا ۲ تا ۴ دقیقه؛ یه شعر بگید که شامل همه ی این کلمات باشن! وجدانی اگه بیشتر طول کشید بگید تو چند دقیقه گفتید. 

 ببینم کی بیشتر اهل شعرو صفا و خوشمزه گیه 

البته یکم خلاقیت هم باید بزنید تنگش تا درس شه.

 

ایـــــ ـــــــن تاپیـــــ ــــــک مخصوص اشعـــــ ــــــار  

پرمعنــــ ــــــی، پرملـــــ ــــــات، 

باحـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــال  

و یا چرتـــــ ــــــ و پرتـــــ ـــــــ منو شماس 

 

 

حالا میریم که داشته باشیم اولین سری کلمات رو : 

ژیان؛ پیچ ؛ عطر؛ طراوت(!)

 

جون من همکاری خداپسندانه داشته باشید؛ بعد یه مدت میخوام باحال ترش کنم؛ البته اگه ازین کار خوشتون اومد.

بدرقه

 

 

پای برهنه 

بدرقه ات آمده ام 

شاید 

دلت بسوزد و 

گامهایت  

جاده را 

برگردد...