خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

خوابگاه نشین های نابغه

ما ۵ دانشجوی خوشحال هستیم؛ یهو و در شرایط ... امتحان؛ وبلاگ نویسیمون استارت خورد.حالام قراره توش از هرچی دوست داریم بنویسیم.

نامه ای از ان سوی آب ها

تفلدم ماجرایی شد واسه خودش! 

جاداره ازاین جا از تمام دوستانم تو ایران که از طریق سامانه ی پیام کوتاه؛ وبلاگ؛ تلفن و همچنین facebook در تفلدم شرکت کردند صمیمانه تشکر کنم. ایشالا یه روز جمعمون دوباره همونجا(تو ایران) دور هم جمع میشیم و خاطرات جوونیو مرور میکنیم اگه این اساتید و سمینارهامو کنفرانس ها و دوستان خارجکنی بذارن برگردم وطن.

(بلادونا که همیشه تو کاناداس! با پروفسور...اسمشو یادم نیس خلاصه اونجا تحصیل میکنه و استاد هم...خاطرشو خیلی میخواد)(حضورمون تو خارجه مث حضور خرزوخانه! توهم فانتزی از نوع نابغه ای)  

گذشته از اینا امروز از صبح مث اسفند رو اتیش، مث آب تو قابلمه روغن داغ، مث آتیش گرفتن دی کرومات آمونیوم(!) دارم میپرم. آخه قرار بود امشب نتایج کنکور اعلام شه. طفلی داداشی! مامان ساعت 10:30 دیشب برگشته میگه"بلند شو بریم یه کافیشاپی بستنی چیزی بخوریم بلکه استرسم آروم شه!" استرس مامانیم که تا حالا برا من سازنده بوده 

ظهر هویجوری رفتم تو سایت سنجش دیدم اعلام کردن! 

پوریا هم خونه نبود! خودمو مامی رفتیم تو سایت! خدا نیاره چققققدر استرس! 

شکر خدا نتیجش خوب بود. رضایت بخش. شده 2175. چون پسره فکر کنم بتونه یه جا خوب قبول شه. خدااااا شکرت

positive thinking

روزای روشن خوابگاه من دارم میام. شبهای زیبا و مهربان و پر از لبخند خوابگاه من دارم میام. میام تا به همراه سایر دانشجویان پر از نشاط و امید ارشد و پی اچ دی و اینترنا و استارژرای مهربون و صمیمی به کسب علم و دانش بپردازم.دوستان من دارم میرم که کوله بارم رو پر کنم از فارمایی که دوسش دارم و پروپوزالی که به جونم بنده. توی اون بهارستان که بهشت در برابرش کم میاره دیگه من چی بگم از اونهمه شعور و مهربونی ناظمه ها و سرپرست خوابگاه! آی خدا شکرت که من دارم میرم به اون سرزمین جا مانده از بهشت(این قسمتش حقیقت داشت).

خلاصه اینکه هر چی من از خوبی اون خوابگاه تو این فصل بگم کم گفتم و از اونجایی که آخرین بار تو اون خوابگاه عزیز من با لپ تاپم به علت محدودیتهایی که حتما به نفع منه! نتونستم وارد مدیریت وبلاگ بشم این پست هست خدمتتون تا امتحان فارما رو ۲۲ مرداد بدم.

دوستان دعا کنین آبجیتون ایندفه پاس بشه با یه نمره توپ. می دونم که تو این روزا و شبای پر از رحمت و مغفرت به یادم خواهید بود! مش قل ذمبه اید اگه نباشید یعنی!

بوووومب******آغاز زندگیه یک...

سلااااااااااااااام دوستااااااان عزیزم 

اگه گفتین امروز چه روزیه؟!  

 . 

بلاخره انتظارها به پایان رسید!(خودمو میگم) 

.  

تفلد  تفلد  تفلدم مبارک/ مبارک  مبارک  تفلدم مبارک(دس دس دستا شله) 

    (منم) 

 

من امروز دنیا اومدم مامانی جون بابای گلم بهتون تبررررررریییییییک میگم! امروز اولین بچتون دنیا اومده 

دوستان بیاید مهمونی! موافقید؟ 

 همه دعوتید 

اینم کیک تفلد  (برا بعد افطارتون) اینم بساط سازو آواز! 

                   

 

میدونم که مامانم طبق هر سال یواشکی در تدارک یه تولد خودمونیه! امشب! ولی من مثلا خبر ندارم و قراره غافل گیر شم! جاتون خالی. البته من یه جشن تو وبلاگ گرفتم دیگه :) 

دیشب ساعتای ۱۲:۳۰ دختر عمه ی گلم بهم تبریک گفت(میبوسمت ندا جونم) و حدودای ۳-۴ صبح دوست جون جونیم مریم گلم(آخرشه) و کله سحر دختر خاله جونی و درادامه محبوب جون و... یه عالمه دیگه  (تشکرات مینماییم)  

دوست خوب این چه حرفیه! نه اصرار نکن تروخدا!خودتون گل اید؛کادو چرا دیگه!باشه حالا که اصرار دارید میتونید بذارید تو نظرات

 نابغه ها شمارو هم که مهر میبینمتون اونوقت میتونید خجالتم بدید 

 

    

من متولد  /  /  امممممم! میسی که اومدید تو تولدم. 

ببخشید اگه یکم شلوغ پلوغو پر سروصدا بود

 

یکی از ویژگی مردادیا اینه که...اصلا اگه دوس داشتید اینو بخونید. خییییلی هاش درسته ولی همشو نخوندم. طولانی بود(البته بگم که متولدین مرداد اصلا اونطوری عاشق زرق و برق نیستن ولی عاطفی؛دوستدار ریاست؛شیک پوشی و تیپ؛شاد؛رقص؛عشوه!؛تجمل گراو... رو خوب اومده)) 

یه بازی جالب دیگه! 

لطفا هر کدوم از شما دوستای گل بگید متولد چه ماهی هستید(اگرم اشکالی نداره تاریخ کامل بگید)؛ بعد بگید ویژگی های متولدین اون ماه که تو شماهم صدق میکنه چیه؟(یکی دوتا ویژگی کافیه دوست خوبم؛ اینم به افتخار تو )

اطلاعیه ی دانشکده ی نابغه ها

 

خب بچه ها ! 

حالا وقتشه که یه کم دور هم به سوتی های مسئولین(البته این قضیه به نظر ما نابغه ها سوتیه مسئولینو نمیدونم!) بخندیم 

باورکن بلادونا جون خیلی با خودم کلنجار رفتم ولی حیفم اومد نیارمش تو وبمون

البته نکات اخلاقیو رعایت کردم و اسم اساتیدو پاک کردم  

حالا بگین نظرتون در مورد این شاهکار روی بورد دانشکده ی نابغه ها چیه؟

 

فارما!


امتحانو که دادی فکر میکنی دیگه رااااحت شدی. مخصوصا این دعواها و شارلاتان بازیها و بچه بازیهای آخرش که دیگه هر چی انرژی و رمق و حال و حوصله داشتی رو تخلیه کرده و تنها چیزی که مونده واست امیده که برگردی خونه و استراحت.

حالام تو خونه و مشغول خوش گذرونی و منتظر که نمره ی این درس دوست داشتنی حرص در بیار رو بدن که ببینی پاس شدی و بیای جار بزنی که آآآآآآآآآآی بلاخره ۱۴ پاسی رو گرفتم اما دریغ!

پی نوشت: افتادن گروهی به گوشتون خورده تا حالا؟

این داستان ادامه دارد ... انگار!

گفتی دگر از فاصله ها گشته دلم سیر

ترم ۱ دوره کارشناسی بودم تو یکی از دانشگاههای شمال

تازه وارد بودمو همه چی تو دانشگاه برام تازه بود 

دوسدارم اگه بشه همه ی این دو سال ارشدو ازم بگیرن و منو ببرن تو همون روزای اول ... 

روزای بچگی و به قول ترم بالایی هامون ترم بوقی! 

تو همون روزای اول یه نشریه دانشجویی دستم رسید که الان اسمشم یادم رفته ولی توش یه شعری چاپ شده بود.زیر شعر فقط نوشته شده :هامون ترم ۸

اینقدر از این شعر خوشم اومده بود که روزی چندبار می خوندمش 

الان که ۵ سال از اون روزا میگذره هنوزم این شعرو دارم و می خونمش: 

 

گفتی دگر از فاصله ها گشته دلم سیر 

زیبا تو چه میخواهی از این بازی تقدیر 

 

عمریست که من عقده ی دل باز نکردم 

با این که مرا می کشد این درد فراگیر 

 

زخمیست که در سینه ی من درفوران است 

مرگیست که افتاده دراین لحظه به تاخیر 

 

گر صورت آیینه ای زنده و شاد است 

بنگر که من از حادثه ها گشته دلم سیر 

 

انگار سر از رفتن هر ثانیه گیج است 

انگار کسی افتاده دلم در غل و زنجیر 

 

من با تو چه بی رنگ و ریا بودم و صد حیف 

زیبا تو همش حیله و نیرنگی و تزویر 

 

آنروز تو رفتی و من از خویش گسستم 

گفتم که خداحافظت اما نکنی دیر 

 

رفتی که نیایی به برم ای دل غافل 

رفتی و مرا بردی و این قلب زمین گیر 

 

دیگر به سراغ دل من هیچ نیایی 

دیر است دگر این سفر و اینهمه تاخیر... 

به امید موفقیت!

وای از فردا ماه رمضونه ها! 

پیشاپیش به همتون خسته نباشید میگم؛ عید فطر مبارک ایام به کاااام.

امیدوارم هیچوخ پاتون به دم در بیمارستان هم نرسه 

ایشالا همتون به سلامتی این ماه رو سپری کنید و خوش و خرم روز عید راه بیافتین به سمت شمااااال 

یه خبرررررر!: 

۲ روز دیگه میگموقتی اتفاق افتاد

شایعه درست نکن

سلام 

میگن خیلی از شایئات زیر سر خانمهاست ٬ دیگه فکر نمیکردم شماهم... 

خلاصه طراوت جون اینقد شایعه سازی نکن٬من نه عروس شدم نه داماد... نه بچه دارم نه ندارم..نه مرده ام نه زنده ام..

علت پست نذاشتنم این بود که مدتی در مرز ترکمنستان مشغول بازدید از اهالی آنجا بودم که اونجا به اینترنت دسترسی نداشتم 

تصمیم داشتم عکساشو براتون بیارم که طبق روال همیشه که خودتون منو بهتر میشناسید فراموش کردم 

از اینا بگذریم من امروز اومدم خوابگاه ٬تنهای تنهام...دلم گرفته٬ دلم براتون تبگولیده ... 

میخوام برگردم خونه...شاید برگشتم

زنگ موبایل شما چیه؟


بیاین مث بچه های خوب زنگهای موبایلهاتون رو بذارین اینجا!

زنگ موبایل من در حال حاضر قسمتی از موسیقی متن فیلم پاپیون هستش. این موسیقی توسط جری گولداسمیت ساخته شده. از اینجا گوش و یا دانلود کنین.

فکر نکنین مث اوندفه که گفتم مکان مورد علاقه شما در خوابگاه کجاست و فقط ممول عزیز عکس  گذاشت  و راضی جون از وبلاگ حس تازه حرف تازه، و بقیه به روی مبارک نیاوردن(طراوت به روی مبارک آورد ) از سر تقصیرتون می گذرما! نه خییییییر!

دوستان وبلاگی و غیر وبلاگی و همسایه ها و اینوریا و اونوریا همه مشارکت کنن در این کار خداپسندانه


دکتر خودم:

ممنون از دکتر خودم به خاطر لینکی که از وبلاگش به این صفحه داد زنگ موبایل ایشون اییییینه


 طراوت:

و حالاااا...............طراوت با زنگ موبایل خویشتن.......وااااااارد میشود 

دودودودوم.............این هم زنگ زیییییبااااای همراه اینجانب:  زیییینگ  

(بفخشید بلادونا جونم؛ اومدم اینجا خودم نوشتم که زحمتت نشه

دوستان بنده علاقه مندم به اهنگای اروم خارجکنی؛ اینم دوس دارم! فعلا رو کاره! تا ببینم چه خواهم یافت!


فرزانه جون از وبلاگ هم اتاقی:

اینم  زنگ موبایل زیییییینگ ممنون از فرزانه جون



بیتا جون که از وبلاگ دکتر خودم تشریف آوردن:

اینم زنگ موبایل زییییییینگ چقدم قشنگه


و اینک صحرای نابغه:

زیییییییییییییینگ هر چی پیش میره زینگه کشدار تر میشه زنگت خیلی خوشگله. بله.


                                               این گلها تقدیم به شما


پی نوشت :موسیقی رو از اینجا آوردم خیلی سایت محشریه.



بالاخره بعد از سالها کتاب راههای شناخت زنان انتشار یافت!



تو ایمیلهای نیم قرن پیش این عکسو پیدا کردم. ببقشید اگه تکراریه.

شناخت طراوت: صفحه پونصد و هفتاد و شش میلیون و نهصد و پنجاه

ادامه مطلبو یه دقه ببینین!

ادامه مطلب ...